جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: نتیجه بى‏مِهرى بستگان‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام علیه السلام در این جمله به کسانى که بستگان نزدیکش نسبت به او بى‏مهرى مى‏کنند و رهایش مى‏سازند دلدارى و امیدوارى مى‏دهد که نباید از این جریان مایوس گردند؛ خداوند راه دیگرى به روى او مى‏گشاید و مى‏فرماید: «کسى که نزدیکانش او را رها سازند آنها که دورند براى (حمایت از او و یارى‏اش) آماده مى‏شوند»؛ (مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الْأَبْعَدُ).

در واقع این حکمت و رحمت الهى است که انسان‏ها به وسیله بستگان و دوستان نزدیک حمایت شوند؛ ولى اگر آنها به وظیفه خود عمل نکردند و به صله رحم و مسئولیت‏هاى دوستى پشت‏پا زدند این مسئولیت را بر عهده دیگران مى‏گذارد تا بنده‏اش در میان توفان حوادث تنها نماند.

مثلا پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله طائفه قریش که نزدیک‏ترین نزدیکان او بودند نه تنها حمایتش نکردند بلکه به دشمنى او برخاستند؛ اما خداوند دورافتاده‏ترین قبائل را از قبیله قریش یعنى اوس و خزرج را به حمایت او برانگیخت که از جان و دل او را حمایت کردند و آئین او را پیش بردند و جالب این‏که اوس و خزرج با هم عداوت و دشمنى دیرینه‏اى داشتند ولى در حمایت از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله متحد و متفق بودند و امثال این موضوع در طول تاریخ بسیار دیده شده است.

در حدیث پرمعنایى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم که براى دلدارى و تسلى‏

خاطر مى‏فرماید: «کُنْ لِمَا لَاتَرْجُو أَرْجَى مِنْکَ لِمَا تَرْجُو؛ نسبت به آنچه امیدى به آن ندارى از آنچه امید به آن دارى امیدوارتر باش» و جالب این‏که در ذیل این حدیث اشاره به داستان موسى علیه السلام شده و مى‏فرماید: «موسى براى به دست آوردن شعله آتشى به دنبال نورى که از درخت برمى‏خواست روان شد ولى در آنجا پیام نبوت را دریافت داشت».(1)

احتمال دیگرى که در تفسیر این کلمه حکمت‏آمیز وجود دارد این است که امام مى‏خواهد بفرماید: در صورتى که نزدیکان و بستگان از نیروهاى یکدیگر استفاده نکنند و نسبت به هم بى‏اعتنا باشند اى بسا دورافتادگان آنها را مى‏ربایند و از وجود آنان بهره مى‏گیرند.

نمونه این مطلب مسئله‏اى است که در این ایام کشور ما و بسیارى از کشورها با آن روبرو هستند که به نام فرار مغزها معروف است؛ هنگامى که ما از مغزهاى لایق و آماده و افکار بلند و استعدادهاى سرشار جوانانمان استفاده نکنیم آنها از میان ما فرار کرده و دورافتادگان از نیروهاى آنها استفاده مى‏کنند که این ضایعه‏اى است بزرگ و غیر قابل جبران.

در واقع تفسیر اول دلدارى و تسلى خاطرى است به تضییع شدگان و تفسیر دوم سرزنشى است نسبت به تضییع کنندگان.

البته تفسیر اول مناسب‏تر به نظر مى‏رسد، هرچند جمع میان دو تفسیر نیز امکان‏پذیر است.

«أُتیحَ» از ماده «تَیح» (بر وزن شَى‏ء) در اصل براى مهیا شدن براى انجام کارى است و هنگامى که به باب افعال مى‏رود به معناى مهیا کردن است و گاه به معناى مقدر ساختن نیز آمده که آن هم نوعى مهیا کردن است.


1) کافى، ج 5، ص 83، ح 2.