امام علیه السلام در این جمله حکمتآمیز در مورد سرعت گذشت عمر و فرارسیدن لحظات مرگ به همگان هشدار مىدهد مىفرماید: «در حالى که تو به زندگى پشت مىکنى و مرگ به تو روى مىآورد ملاقات (با یکدیگر) چه سریع خواهد بود!»؛ (إِذَا کُنْتَ فِی إِدْبَارٍ، وَالْمَوْتُ فِی إِقْبَالٍ، فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى)
نکته مهمى در این سخن پرمحتواى امام علیه السلام است که نخست همه انسانها را در حال حرکت به سوى پایان عمر معرفى مىکند و این یک واقعیت است. از لحظهاى که انسان متولد مىشود و هر ساعتى که بر او مىگذرد بخشى از سرمایه عمر او کاسته و هر نفسى که مىزند یک گام به پایان زندگى نزدیک مىگردد، زیرا عمر انسان به هر حال محدود است و اگر هیچ مشکلى هم براى او پیش نیاید روزى پایان مىپذیرد. درست مانند چراغى که ماده اشتعالزایش تدریجاً کم مىشود و روزى تمام و سرانجام خاموش خواهد شد. این حرکت سریع بدون یک لحظه توقف ادامه دارد و به این ترتیب، از اینسو همه انسانها شتابان به سوى مرگ حرکت مىکنند.
از سوى دیگر، پیوسته عوامل مرگ به سوى انسان در حرکت اند خواه این عوامل از طریق حوادث ناگهانى، زلزلهها، طوفان و سیلاب، تصادفها و مانند آن باشد یا به صورت بیمارىهایى که با گذشت عمر و ضعف و ناتوانى اعضا
خواه ناخواه دامان انسان را مىگیرد و بدین ترتیب دو حرکت از دو سو رو به روى یکدیگر دائماً در حال انجامند از یکسو، انسان بهسوى نقطه پایان زندگى و از آنسو، حوادث بهسوى انسان در حرکت است و در چنین شرایطى ملاقات با یکدیگر سریع خواهد بود؛ مانند دو وسیله نقلیهاى که از دو طرف روبروى یکدیگر با سرعت در حرکتاند و چیزى نمىگذرد که به هم مىرسند.
قرآن مجید خطاب به قوم یهود مىفرماید: ««قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ بگو آن مرگى که (به پندار خود) از آن فرار مىکنید به یقین با شما ملاقات خواهد کرد سپس به سوى کسى باز مىگردید که از پنهان و آشکار باخبر است و شما را از آنچه انجام مىدادید باخبر مىسازد».(1)
در این زمینه روایات فراوانى از معصومین علیهم السلام نقل شده است از جمله در همین کلمات قصار، امام علیه السلام (در کلمه 74) فرموده است: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ؛ نَفَسهاى انسان گامهاى او به سوى مرگ اوست».
در نامه 27 از بخش نامههاى امام علیه السلام خواندیم که مىفرماید: «وَ أَنْتُمْ طُرَدَاءُ الْمَوْتِ إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخَذَکُمْ وَإِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَکَکُمْ وَهُوَ أَلْزَمُ لَکُمْ مِنْ ظِلِّکُمْ، الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِیکُمْ وَالدُّنْیَا تُطْوَى مِنْ خَلْفِکُم؛ شما رانده شدگان و تعقیبشدگان مرگ هستید (و صید شدگان به وسیله آن) اگر بایستید شما را دستگیر خواهد کرد و اگر فرار کنید به شما خواهد رسید و مرگ از سایه شما به شما همراهتر است و با موى پیشانى شما گره خورده و دنیا در پشت سر شما به سرعت در هم پیچیده مىشود (و پایان عمر دور نیست)».
هدف از تمام این هشدارها این است که زندگى دنیا غفلتزاست و هنگامى که انسان به آن سرگرم شود گاه همه چیز را فراموش مىکند و چنان گام برمىدارد
که گویى زندگى دنیا ابدى است نه خبرى از آخرت نه توشهاى براى آن سفر و نه اندوختهاى براى آن دیار تهیه مىکند این هشدارها براى این است که انسان را تکانى دهد و از این خواب غفلت بیدار کند و پیش از آنکه فرصتها از دست برود او را به تهیه زاد و توشه وا دارد.
1) جمعه، آیه 8.