جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: قربانگاه عقل!

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به خطرات مهم طمع اشاره کرده مى‏فرماید:«بیشترین قربانگاه عقل‏ها در پرتو طمع‏هاست»؛(أَکْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ).

«مَصارِع» جمع «مصرع» به معناى محلى است که انسان به خاک مى‏افتد. این واژه در مورد شهیدان و کشته‏شدگان و غیر آنها به کار مى‏رود.

«بُرُوق» جمع «برق» به معناى همان برقى است که در آسمان بر اثر جرقه‏هاى الکتریکى در میان ابرهاى حامل بار مثبت و منفى ظاهر مى‏گردد و با صداى مهیبى همراه است که آن را رعد مى‏نامند.

«مَطامِع» جمع «طمع» غالباً به معناى چشم داشتن به چیزهایى است که یا در دسترس قرار نمى‏گیرد و یا اگر قرار مى‏گیرد شایسته و حق انسان نیست. این واژه گاه در آرزو داشتن‏هاى مثبت نیز به کار مى‏رود که در بعضى از آیات قرآن و دعاهاى معصومان علیهم السلام به چشم مى‏خورد؛ ولى غالباً بار منفى دارد و به همین دلیل در منابع لغت، آن را به هر نوع آرزو داشتن تفسیر کرده‏اند.(1)

امام علیه السلام تشبیه جالبى در این کلام نورانى براى طمع‏هاى منفى بیان کرده است؛

طمع را به برق آسمان تشبیه نموده که لحظه‏اى همه جا را روشن مى‏کند و در شب‏هاى تاریک تمام فضاى بیابان با آن آشکار مى‏شود و شخص راهگذر گم‏کرده راه به شوق در مى‏آید و به دنبال آن دوان دوان حرکت مى‏کند. ناگهان برق خاموش مى‏شود و او در پرتگاهى فرو مى‏افتد.

عقل و دانش آدمى که حق را از باطل و نیک را از بد مى‏شناسد هنگامى که تحت تأثیر برق طمع قرار گیرد به همین سرنوشت گرفتار مى‏شود. در واقع طمع، یکى از موانع عمده شناخت است که در طول تاریخ بسیارى از اندیشمندان را به خاک هلاکت افکنده یا دنیایشان و یا دین و ایمانشان را بر باد داده است.

طمع آثار زیانبار فراوانى دارد؛ بسیارى از حوادث دردناک تاریخى بر اثر همین صفت رذیله رخ داده است. مهم‏ترین فاجعه تاریخ اسلام، شهادت شهیدان کربلا، از یک نظر به سبب طمع در حکومت رى از سوى «عمر سعد» واقع شد و حکومت مرگبار بنى امیه به طور کلى مولود طمع‏هایى بود که آنها در جانشینى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و گرفتن انتقام غزوات آن حضرت داشتند.

در گفتار حکیمانه 180 خواندیم که امام علیه السلام مى‏فرماید:«الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ؛ طمع بردگى و اسارت جاویدان است». در گفتار حکیمانه 226 نیز خواهد آمد که امام علیه السلام طمع‏کار را در بند ذلت گرفتار مى‏بیند:«الطّامِعُ فی وَثاقِ الذُّلّ».(2)

در غررالحکم نیز آمده است:«ثَمَرَةُ الطَّمَعِ ذُلُّ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ؛ ثمره طمع، ذلت دنیا و آخرت است».(3)

طمع باعث ذلت و اسارت مى‏شود، زیرا انسان در موارد طمع غالباً به دنبال چیزى مى‏رود که از دسترس او بیرون است و یا حق او نیست و پیوسته تلاش مى‏کند و نیروهاى خود را از دست مى‏دهد و گاه با محرومیت از آنچه به دنبال آن‏

بود چشم از دنیا بر مى‏بندد.

طمع باعث ذلت انسان مى‏شود، براى این‏که جهت رسیدن به آن از آبرو و حیثیت خویش مایه مى‏گذارد و در برابر هر شخصى سر تعظیم فرود مى‏آورد.

ازاین‏رو در حدیثى از امام حسن عسکرى علیه السلام مى‏خوانیم:«ما أقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ‏؛ چه قدر زشت است براى انسان با ایمان که علائقى داشته باشد که سبب ذلت او شود».(4)

شاعر معروف فارسى زبان سعدى مى‏گوید:

بدوزد شره دیده هوشمند

درآرد طمع مرغ و ماهى به بند

در جایى دیگر نیز مى‏گوید:

قناعت سرافرازد اى مرد هوش

سر پر طمع بر نیاید ز دوش‏

طمع آبروى تو آخر بریخت

براى دو جو دامنى دُر بریخت‏


1) در این مورد مى‏توانید به کتب لغت از جمله کتاب «التحقیق فى کلمات القرآن الکریم» ماده «طمع» نوشته «علامه مصطفوى» مراجعه کنید.

2) نهج‏البلاغه، حکمت 226.

3) غررالحکم، ح 4639.

4) بحارالانوار، ج 75، ص 374.