امام علیه السلام در حقیقت در این کلام پربار خود مسئله تعادل خوف و رجا را به صورت جدیدى مطرح مىکند و مىفرماید: «فقیه و بصیر در دین در حدّ کمال کسى است که مردم را از رحمت الهى نومید نکند و از لطف او مأیوس نسازد و از مجازاتهاى او ایمن ننماید»؛(الْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، وَلَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَلَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللَّهِ).
منظور از «فقیه» در این کلام حکمتآمیز فقیهِ اصطلاحى یعنى عالم به احکام فرعیه دین نیست، بلکه فقیهِ به معناى لغوى و به معناى وسیع کلمه است یعنى عالم دینى و «کُلُّ الْفَقیه» به معناى عالم کامل از هر جهت است.
تعبیرات سه گانهاى که امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه خود به کار برده در واقع از آیات قرآن گرفته شده است: جمله«مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ؛ کسى که مردم را از رحمت الهى مأیوس نکند» برگرفته از این آیه است: ««قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»؛ اى بندگانى که راه اسراف به خود را درپیش گرفتهاید و مرتکب گناهان شدهاید از رحمت خداوند مأیوس نشوید، چرا که او همه گناهان (توبهکنندگان) را به یقین او آمرزنده مهربان است».(1)
و جمله «وَلَمْ یُؤیِسْهُمْ مِنْ رَحْمَةَ اللَّهِ» بر گرفته از کلام یعقوب است که به فرزندان خود مىگوید: ««اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخیهِ وَلا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»؛ بروید و در جستجوى یوسف و برادرش باشید و از رحمت الهى مأیوس نشوید چون از رحمت الهى جز قوم کافر مأیوس نمىشوند».(2)
جمله سوم بر گرفته از این آیه شریفه است که مىفرماید: ««أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ»؛ آیا آنها از مجازات الهى خود را در امان دیدند (مکر در اینگونه موارد به معناى عذاب غافلگیرانه است) و تنها جمعیت زیانکاران خود را از عذاب الهى در امان مىدانند».(3)
در اینکه چه تفاوتى میان جمله اول و دوم است که هر دو سخن از امیدوارى به رحمت خدا مىگوید بعضى از شارحان نهجالبلاغه گفتهاند: جمله نخست اشاره به رحمت خدا در قیامت و جمله دوم اشاره به رحمت الهى در دنیاست. (همانگونه که در داستان یعقوب و یوسف آمده است).(4)
1) زمر، آیه 53.
2) یوسف، آیه 87.
3) اعراف، آیه 99.
4) توضیح نهجالبلاغه، ج 4، ص 300.