امام علیه السلام در این گفتار نورانى اشاره به تفاوت پاداش الهى نسبت به اعمال بندگان کرده مىفرماید: «کسى که با دست کوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشیده مىشود»؛(مَنْ یُعْطِ بِالْیَدِ الْقَصِیرَةِ یُعْطَ بِالْیَدِ الطَّوِیلَةِ).
اشاره به اینکه عطاى بندگان هرقدر زیاد باشد در مقابل عطاى الهى و پاداشهاى بسیار عظیمش کم و کوچک است. قرآن مجید مىفرماید: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا»؛ هر کس کار نیکى را به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد».(1)
در جاى دیگر مىفرماید: «مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»؛ کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد و خدا آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته باشد)، دو یا چند برابر مىکند؛ و لطف خدا گسترده، و او (به همه چیز) داناست».(2)
در این آیه ملاحظه مىکنیم که پاداش الهى هفتصد برابر و گاهى دو یا چند
برابر این مقدار است که قابل مقایسه با کار نیک بندگان نیست.
سرانجام در آیه دیگرى خداى متعال به بندگان عطاى «غیر مجذوذ» (بخشش همیشگى و جاویدان) را نوید مىدهد.(3)
البته جاى تعجب نیست؛ عظمت خداوند و وسعت رحمت او و جود و بخشش چنین اقتضایى را دارد و همه اینها جزو برنامهاى تشویقى براى ایجاد انگیزههاى قوىتر در بندگان براى انجام کارهاى خیر است.
تعبیر به «یَد طَویله» (دست بلند) و «یَد قَصیره» (دست کوتاه) کنایه از نعمتهاى بزرگ و کوچک است، زیرا انسان معمولا چیزى را که مىبخشد با دست خود مىبخشد. در حدیثى که مسلم در کتاب صحیح خود نقل کرده است مىخوانیم که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله به همسرانش فرمود:«أسْرَعُکُنَّ لِحاقاً بی أطْوَلُکُنَّ یَداً؛ از میان شما کسى زودتر به من ملحق مىشود که دستش از همه بلندتر باشد»(4) همسران پیامبر صلى الله علیه و آله معناى این سخن را نفهمیدند و گمان کردند اشاره به همین عضو مخصوص است و گاه طول دست خود را با هم مقایسه مىکردند تا اینکه «زینب بنت جحش» (همسر پیامبر صلى الله علیه و آله) از دنیا رفت و نخستین کسى از همسران پیامبر صلى الله علیه و آله بود که به آن حضرت ملحق شد و او زنى بود که بسیار در راه خدا صدقه مىداد و کارهاى خیر فراوانى مىکرد حتى وسائلى با دست خود مىساخت و مىفروخت و بهاى آن را در راه خدا انفاق مىکرد اینجا بود که آنها مراد پیامبر صلى الله علیه و آله را فهمیدند.
علامه شوشترى رحمه الله بعد از نقل این سخن در شرح نهجالبلاغه خود از عایشه چنین نقل مىکند که زینب (بنت جحش) به مقامى رسید که هیچ کس به آن نرسید؛ پیامبر صلى الله علیه و آله به او بشارت داد که به زودى به وى ملحق مىشود و همسرش
در بهشت خواهد بود.(5)
مرحوم «مغنیة» تفسیر دیگرى براى این گفتار گرانبهاى مولا کرده و «یَد قَصیره» را اشاره به جهاد در راه خدا و شهادت و امثال آن مىداند در حالى که این تفسیر مناسبتى با تعبیر «ید» ندارد به خصوص اینکه تعبیر به «ید» در مورد بخشش در راه خدا در روایات دیگر نیز آمده است. اضافه بر این چنین تفسیرى سبب مىشود که «ید طویلة» و «ید قصیرة» با یکدیگر هماهنگ نباشند در حالى که در تفسیرى که در بالا آمد و مرحوم سید رضى نیز بعداً ذکر مىکند این دو ید با یکدیگر هماهنگاند و هر دو به معناى بخشش نعمتاند.
مرحوم سید رضى در اینجا بر خلاف روش معمولى خود، شرح نسبتاً مفصلى براى این سخن آورده، مىگوید: «معناى این کلام این است که آنچه انسان از اموال خود در راه خیر و نیکى انفاق مىکند هرچند کم باشد خدا پاداش او را بسیار مىدهد و منظور از دو دست (دست کوتاه و بلند) در اینجا دو نعمت است که امام علیه السلام میان نعمت پروردگار و نعمت انسان را با کوتاهى و بلندى فرق گذاشته است؛ نعمت و بخشش از سوى بنده را کوتاه و آنچه را از ناحیه خداوند است بلند شمرده است و این بدان جهت است که نعمت خدا همواره چندین برابر نعمت مخلوق است، زیرا نعمتهاى الهى اصل و اساس تمام نعمتهاست؛ تمام نعمتها به او باز مىگردد و از سوى او سرچشمه گرفته مىشود (حتى نعمتى که انسان آن را به دیگرى مىبخشد آن هم از سوى خداست و با توفیق الهى بذل و بخشش مىشود)»؛(قالَ الرَّضِیُّ وَمَعنى ذلِکَ أنَّ ما یُنْفِقُهُ الْمَرْءُ مِنْ مالِهِ فِی سَبیلِ الْخَیْرِ وَالْبِرّ وَإنْ کانَ یَسیراً فَإنَّ اللَّهَ تَعالى یَجْعَلُ الْجَزاءَ عَلَیْهِ عَظیماً کَثیراً وَالْیَدانِ هاهُنا عِبارَةٌ عَنِ النّعْمَتَیْنِ فَفَرَّقَ علیه السلام بَیْنَ نِعْمَةِ الْعَبْدِ وَنِعْمَةِ الرَّبّ تَعالى ذِکْرُهُ بِالْقَصیرَةِ وَالطَّویلَةِ فَجَعَلَ تِلْکَ قَصیرَةً وَهذِهِ طَویلَةً لِأنَّ نِعَمِ اللَّهِ
أبَداً تَضْعُفُ عَلى نِعَمِ الْمَخْلُوقِ أضْعافاً کَثیرَةً إذْ کانَتْ نِعَمِ اللَّهِ أصْلُ النّعَمِ کُلُّها فَکُلُّ نِعْمَةٍ إلَیْها تَرْجِعُ وَمِنْها تَنْزِعُ).
1) انعام، آیه 160.
2) بقره، آیه 261.
3) هود، آیه 108.
4) صحیح مسلم، ج 7، ص 144.
5) شرح نهجالبلاغه علامه شوشترى، ج 13، ص 253.