امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به وصف عاقل مىپردازد به این صورت که خدمتش عرض شد: عاقل را براى ما توصیف کن. فرمود: عاقل کسى است که هر چیز را در جاى خود قرار مىدهد. گفته شد: جاهل را توصیف بفرما. فرمود:توصیف کردم»؛(وَ قِیلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ فَقال علیه السلام: هُوَ الَّذِی یَضَعُ الشَّیْءَ مَوَاضِعَهُ فَقِیلَ: فَصِفْ لَنَا الْجَاهِلَ، فَقَالَ: قَدْ فَعَلْتُ).
مرحوم سید رضى در ذیل این کلام مىگوید: «منظور امام علیه السلام این است که جاهل کسى است که هرچیزى را در جاى خود قرار نمىدهد، بنابراین ترک وصف جاهل خود صفت او محسوب مىشود، زیرا بر خلاف وصف عاقل است»؛(قالَ الرَّضِیُ یَعْنی أنَّ الْجاهِلَ هُوَ الَّذی لا یَضَعُ الشَّیْءَ مَواضِعَهُ فَکانَ تَرْکُ صِفَتِهِ صَفَةٌ لَهُ إذْ کانَ بِخَلافِ وَصْفِ الْعاقِلِ).
امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه در عبارتى کوتاه و پرمعنا در واقع تمام اوصاف عاقل و جاهل را خلاصه کرده است؛ عاقل کسى است که درباره هرچیز مىاندیشد و محل مناسب آن را بررسى مىکند و سپس آن را در محل مناسب قرار مىدهد؛ مثلًا اگر رئیس اداره یا رئیس حکومت است شایستگىهاى افراد را در نظر مىگیرد و هر کدام را در محل لایق خود قرار مىدهد یا اگر مىخواهد مثلًا سخنرانى کند، مطالب را چنان تنظیم مىکند که مقدمه در جایگاه خود، شرح
مطالب در جاى خود و نتیجهگیرى پایانى سخن نیز در جاى خود باشد.
اگر عبادتى انجام مىدهد، اجزا و شرایط و واجبات و مستحبات آن را هر کدام در جاى خود به جا مىآورد. اگر طبیب است و مىخواهد بیمارى را درمان کند مراحل مختلف درمان را دقیقا در نظر مىگیرد و هر دارو و درمانى را در جاى خود قرار مىدهد و اگر مىخواهد اموال زکات و بیت المال را تقسیم کند نیاز افراد و گروهها را در نظر مىگیرد و به هر کدام به اندازه نیازش مىپردازد.
حتى اگر مىخواهد مجازات کند، مجازات نیز درجات و مراحلى دارد. او هر مرحله را در جایگاه خود قرار مىدهد تا نتیجه مطلوب عائد شود.
آرى عاقل مىاندیشد و اندازهگیرى مىکند و تدبیر مىنماید و نظم هر کار را رعایت مىکند. تعبیر به «رُشد» در قرآن مجید در مورد دادن اموال یتیمان به آنان نیز مىتواند اشارهاى به همین معنا باشد؛ یعنى یتیم به مرحلهاى برسد که بتواند در مسائل مالى هرچیز را در جایگاه مناسب انجام دهد.
به عکس جاهل، که هیچ یک از این امور را رعایت نمىکند؛ در جایى که باید نرمش انجام دهد شدت عمل به کار مىگیرد و به عکس در جاى شدت عمل نرمش، افراد را در جایگاه خود قرار نمىدهد، حقوق را متناسب تقسیم نمىکند، واجبات و مستحبات شرع را به طور صحیح در جایگاه اصلى قرار نمىدهد و همین امر باعث شکست او در همه زمینههاست.
روایات دیگرى در زمینه توصیف عقل یا عاقل از معصومان علیهم السلام نقل شده که با آنچه در این کلام نورانى آمده هماهنگ است؛ از جمله در حدیثى از امام امیرمؤمنان علیه السلام مىخوانیم:«الْعَقْلُ أنَّکَ تَقْتَصِدُ فَلا تَسْرِفَ وَتَعِدَ فَلا تُخْلِفَ وَإذا غَضِبْتَ حَلِمْتَ؛ عقل آن است که میانهروى را انتخاب کنى و اسراف ننمایى و هرگاه وعده مىدهى تخلف ننمایى و به هنگام غضب، حلم کنى».(1)
در حدیث دیگرى در همان کتاب از آن حضرت مىخوانیم:«النُّفُوسُ طَلِقَةٌ لکِنْ أیْدِى الْعُقُولِ تَمْسِکُ أعْنَتَها عَنِ النُّحُوسِ؛ نفوس آدمیان آزاد است؛ ولى دستهاى عقل زمام آن را گرفته و از چموشى و سرکشى باز مىدارد».(2)
نیز در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است:«إنَّمَا الْعَقْلُ التَّجَنُّبُ مِنَ الْإثْمِ وَالنَّظَرِ فِی الْعَواقِبِ وَالْأخْذِ بِالْحَزْمِ؛ عقل تنها پرهیز از گناه و نگاه کردن در عواقب امور و رعایت احتیاط در کارهاست».(3)
جالب اینکه امام علیه السلام در کلام حکیمانه 437 عدالت را نیز به چیزى شبیه آنچه در بالا درباره عقل فرمود وصف کرده است، مىفرماید:«الْعَدْلُ یَضَعُ الْأمُورَ مَواضِعَهَا؛ عدل هر چیزى را در جایگاه خود قرار مىدهد». و به یقین هر عاقلى عادل است و هر عادلى باید عاقل باشد.
در عهدنامه مالک اشتر نیز آمده است که امام علیه السلام به او دستور مىدهد«فَضَعْ کُلَّ أمْرٍ مَوْضِعَهُ وَأوْقِعْ کُلَّ أمْرٍ مَوْقِعَهُ؛ هر چیز را در جایگاه خود قرار ده و هر امرى را در محل مناسب آن».(4) و این هم امر به عدالت است و هم رعایت عقل و تدبیر.
ابن ابىالحدید در اینجا ضربالمثلى نقل مىکند که به پندار خودش شبیه کلام امام علیه السلام است در این جهت که از بیان مطلبى، مطلب دیگرى فهمیده مىشود ولى ضربالمثل گفته شده بسیار نامناسب نسبت به گفتار حکیمانه امام علیه السلام است.(5)
1) غررالحکم، ح 2130.
2) غررالحکم، ح 2048.
3) همان، ح 3887.
4) نهجالبلاغه، نامه 53.
5) شرح نهجالبلاغه ابن ابىالحدید، ج 19، ص 67.