امام علیه السلام در این کلام حکیمانه، به نکته قابل ملاحظهاى مربوط به روابط اجتماعى اشاره مىکند و مىفرماید: «داورى در حق افراد مورد اطمینان، با تکیه بر گمان، عدالت نیست»؛(لَیْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ).
مىدانیم یکى از دستورات قرآنى و روایى این است که در حق مسلمانان سوء ظن نداشته باشید. قرآن مجید مىگوید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است».(1)
در حکمت 360 نیز بر این معنا تأکید شده است. آنجا که امام علیه السلام مىفرماید:«لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً وَأَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مُحْتَمَلًا؛ هر سخنى که از دهان کسى خارج شد تا احتمال صحت در آن مىدهى حمل بر فساد مکن».دلیل آن هم روشن است، زیرا سوء ظن پایههاى اعتمادِ عمومى را که سرچشمه همکارى است متزلزل مىسازد.
حال اگر آن شخصى که انسان به او سوء ظن پیدا مىکند کسى باشد که سوابق حسنه او بر ما روشن است و در یک کلمه به تعبیر امام علیه السلام، «ثقه» محسوب شود به یقین قضاوت درباره چنین شخصى با ظن و گمانِ بدون دلیل، عادلانه نیست.
بعضى از شارحان نهج البلاغه این گفتار حکیمانه را به صورت مسئلهاى اصولى (اصول فقه) عنوان کردهاند و آن این است که هر گاه مطلبى به دلیل معتبر ثابت شود، عدول از آن جز با دلیل معتبر جایز نیست و حدیث معروف باب استصحاب:«لا تَنْقُضِ الْیَقینَ بِالشَّکِ»(2)را اشاره به آن مىدانند.
بعضى از شارحان نیز قضاء را در اینجا به معناى قضاوت مصطلح؛ یعنى داورى براى فصل خصومت گرفتهاند که قاضى نمىتواند در برابر شخص مورد اعتماد، با ظن و گمانش قضاوت کند.
ولى ظاهر این است که این حدیث شریف معناى وسیع و گستردهاى دارد و اشاره به یک مفهوم گسترده اخلاقى است که عدالت در آن مانع از داورى درباره اشخاص مورد اعتماد به ظن و گمان مىشود.
البته افراد متهم؛ یعنى کسانى که سوء سابقه دارند یا ظاهر آنها ظاهر قابل اعتمادى نیست از این حکم خارج اند. البته نه به این معنا که انسان بىدلیل آنها را متهم کند، بلکه به این معنا که انسان از آنها احتیاط نموده و بر حذر باشد. شبیه این گفتار حکیمانه احادیث دیگرى است که با تعبیرات متفاوتى این موضوع را دنبال مىکند: در غررالحکم از آن حضرت نقل شده که فرمود:«سُوءُ الظَّنّ بِالْمُحْسِنِ شَرُّ الْإثْمِ وَأقْبَحَ الظُّلْمِ؛ سوء ظن به نیکوکار بدترین گناه و زشتترین ستمهاست».(3)
در حدیث دیگرى در همان کتاب مىخوانیم:«سُوءُ الظَّنّ بِمَنْ لا یَخُونُ مِنَ اللُّؤْمِ؛ سوء ظن به کسى که خیانت نمىکند نشانه پستى و لئامت است».(4)
در حدیث جالب دیگرى در همان کتاب آمده است که امام علیه السلام مىفرماید:«شَرُّ النّاسِ مَنْ لا یَثِقُ بِأحَدٍ لِسُوءِ ظَنّهِ وَلا یَثِقُ بِهِ أحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ؛ بدترین مردم کسى
است که به سبب سوء ظنى که دارد به هیچ کس اعتماد نمىکند و (نیز) هیچ کس به سبب سوء فعلش به او اعتماد ندارد».(5)
کوتاه سخن اینکه از نظر آداب اخلاقى افزون بر مباحث قضاوت و احکام اصولى هرگاه کسى به وثاقت شناخته شد، سوء ظن نسبت به او کارى ظالمانه است.
1) حجرات، آیه 12.
2) وسائل الشیعه، ج 1، ص 245.
3) غررالحکم، ح 5672.
4) همان، ح 5673.
5) غررالحکم، ح 5675.