جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: زینت فقر و غنا

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه‏اش از زینت فقر و زینت غنا سخن مى‏گوید و مى‏فرماید: «خویشتن‏دارى و عفت زینت فقر و شکرگزارى زینت غناست»؛(الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَى).

فقیر در معرض آفات مختلفى قرار دارد: اظهار حاجت توأم با ذلت، دست بردن به سوى اموال حرام، ناسپاسى در برابر خداوند و مانند اینها. اما اگر خویشتن‏دار باشد نه دست حاجت به سوى لئیمان مى‏برد و نه عزت نفس خود را زیر پا مى‏گذارد، نه آلوده حرام مى‏شود و نه زبان به ناشکرى مى‏گشاید، بنابراین عفت به معناى خویشتن‏دارى، زینت فقر است، از این رو خداوند از این‏گونه فقیران در قرآن مجید با عظمت یاد کرده و مى‏فرماید: ««لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لَایَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا»؛ (انفاق شما مخصوصاً باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا در تنگنا قرار گرفتند (از وطن خود براى شرکت در میدان جهاد آواره شده و در تأمین زندگى وامانده‏اند) آنها نمى‏توانند (براى تأمین روزى) مسافرتى کنند و از شدت خویشتن‏دارى افراد ناآگاه آنها را بى‏نیاز مى‏پندارند؛ اما آنها را از چهره‏هایشان مى‏توانى بشناسى. آنان هرگز با اصرار چیزى از کسى نمى‏خواهند».(1) این همان عفت است که زینت فقر است.

البته باید توجه داشت که عفت معناى عام و معناى خاصى دارد: معناى خاص آن پاکدامنى در مقابل آلودگى‏هاى جنسى و معناى عام آن هر گونه خویشتن‏دارى در برابر گناه و کارهاى زشت و پست است.

در حدیث دیگرى از امام علیه السلام در غررالحکم مى‏خوانیم: «مَنْ عَفَّ خَفَّ وِزْرُهُ وَعَظُمَ عِنْدَاللَّهِ قَدْرُهُ؛ آن‏کس که عفاف پیشه کند بار گناهش سبک و قدر و مقامش در پشگاه خدا افزون مى‏شود».

اما در مورد غنا که بهترین زینت شکرگزارى است؛ نه تنها شکر لفظى بلکه شکر عملى. اغنیا و ثروتمندانى که شرک عملى به جا مى‏آورند، به نیازمندان کمک مى‏کنند، در کارهاى خیر و عام المنفعه سرمایه‏گذارى مى‏نمایند، به آنها که وام مى‏خواهند وام مى‏دهند و حتى به کسانى که محتاجند و روى سؤال ندارند به طور پنهانى کمک مى‏کنند آنها برترین زینت را در زندگى براى خود فراهم کرده‏اند، در پیشگاه خدا آبرومندند و در برابر خلق خدا نیز داراى شخصیت و آبرو و چه زینتى از این بالاتر.

اما اگر غنىّ راه طغیان پیش گیرد، در کمک به دیگران بخل بورزد، آلوده شهوات و عیش و نوش گردد، در نظر همه زشت و منفور خواهد شد.

البته همه باید شکر نعمت‏هاى خدا را به جا آورند؛ ولى این کار براى آنها که مشمول نعمت بیشترى هستند زیبنده‏تر، بلکه لازم‏تر است.

شکر نعمت را باید از پیامبران بزرگ الهى یاد گرفت؛ سلیمان که ملک و حکومت بى‏مانندى داشت و جن و انس سر بر فرمان او بودند و بسیارى از قواى زمین و آسمان در خدمت او قرار داشتند هنگامى که مى‏بیند یکى از شاگردانش به نام «آصف بن برخیا» چنان مقام والاى روحانى پیدا کرده که مى‏تواند تخت «بلقیس» را در یک چشم بر هم زدن از شهر سبأ به شام نزد وى حاضر کند مى‏گوید: ««هَذَا مِنْ فَضلِ رَبّى لِیَبْلُوَنِى أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ»؛ خداوند چنین‏

نعمتى را در اختیار من گذاشته تا مرا بیازماید که آیا شکر نعمت به جاى مى‏آورم یا نه (و به یقین من شاکر و سپاس‏گزار اویم».(2)

شکرگزارى نه تنها براى غنىّ زینت، بلکه موجب فزونى نعمت است. رسول خدا صلى الله علیه و آله» فرمود:«مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَابَ شُکْرٍ فَخَزَنَ عَنْهُ بَابَ الزِّیَادَةِ؛خدا درِ شکرگزارى را به روى کسى نگشود که زیادى نعمت را از او باز دارد».(3)


1) بقره، آیه 273.

2) نمل، آیه 40.

3) کافى، ج 2، ص 94، ح 2.