امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه و پرمایه در سه جمله کوتاه رمز پیروزى را در کارها بیان مىکند. نخست مىفرماید: «پیروزى در گرو تدبیر است»؛ (الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ).
«حَزْم» که به معناى دوراندیشى و مطالعه عواقبِ کار است، یکى از مهمترین عوامل پیروزى است، زیرا افراد سطحىنگر که گرفتار روزمرّگى هستند در برابر حوادث پیشبینى نشده به زودى به زانو در مىآیند و رشته کار از دستشان بیرون مىرود و شکست مىخورند.
در حدیث دیگرى در غررالحکم امام مىفرماید: «مَنْ أخَذَ بِالْحَزْمِ اسْتَظْهَرَ وَمَنْ أضاعَ الْحَزْمَ تَهَوَّرَ؛ کسى که حزم و دوراندیشى بر گیرد پیروز مىگردد و کسى که آن را ضایع کند به هلاکت مىافتد».(1)
سپس امام علیه السلام در جمله دوم مىفرماید: «حزم و دوراندیشى در گرو به کار گرفتن فکر است»؛ (وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْیِ).
«اجالة» به معناى جولان دادن و «رأى» به معناى فکر است و منظور از جولان دادن فکر این است که انسان همچون اسب سوارى که در تمام اطراف میدان نبرد، قبل از شروع گردش مىکند تا از نقاط ضعف و قوت با خبر شود، باید در
مسائل مهم نیز چنین کند و تمام جوانب یک مسئله را از خوب و بد بدون اغماض بررسى کند تا بتواند تصمیم صحیح بگیرد.
شخصى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد: اى رسول خدا! به من سفارشى کن. فرمود: اگر بگویم مىپذیرى؟ عرض کرد: آرى! پیامبر این جمله را سه بار تکرار کرد و در هر سه بار آن مرد گفت: آرى اى رسول خدا! پیامبر فرمود: «فَإِنِّی أُوصِیکَ إِذَا أَنْتَ هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ فَإِنْ یَکُ رُشْداً فَامْضِهِ وَ إِنْ یَکُ غَیّاً فَانْتَهِ عَنْهُ؛ من به تو سفارش مىکنم هنگامى که تصمیم بر انجام کارى گرفتى در عاقبتآن بیندیش اگر کار صحیحى بود انجام ده و اگر گمراهى بود از آن خوددارى کن».(2)
به یقین حزم و دوراندیشى ایجاب مىکند که انسان افزون بر استفاده از فکر خویش، از افکار دیگران نیز بهره بگیرد، همانگونه که در حدیثى از امام باقر علیه السلام مىخوانیم که فرمود: «از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدند حزم و دوراندیشى چیست؟ فرمود: مشورت با صاحب نظران و پیروى از آنها».(3)
گاه براى رسیدن به پیروزى باید از نقشه پیچیده و مختلفى استفاده کرد که آگاهى دشمن بر آن سبب نابود شدن وى است، از این رو امام علیه السلام در سومین و آخرین جمله حکمتآمیز فوق مىفرماید: «تفکر صحیح در گرو نگهدارى اسرار است»؛ (وَ الرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ).
در حدیث دیگرى که از امام علیه السلام در غررالحکم نقل شده مىخوانیم: «سِرُّکَ أسیرُکَ فَانْ أفْشَیْتَهُ صِرْتَ أسیرَهُ؛ راز تو اسیر توست؛ اما اگر آن را افشا کردى تو اسیر آن مىشوى».(4)
در حدیث دیگرى از امام جواد علیه السلام آمده است: «إِظْهَارُ الشَّیْءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ؛ اظهار کردن چیزى (سرى از اسرار) پیش از آنکه مستحکم شود و به نتیجه برسد موجب فساد آن است».(5)
از بعضى روایات معصومین استفاده مىشود که اسرارتان را حتى به همه دوستان هم نگویید، زیرا احتمال تغییر حالت در آنان وجود دارد. امام صادق علیه السلام مىفرماید: «لَا تُطْلِعْ صَدِیقَکَ مِنْ سِرِّکَ إِلَّا عَلَى مَا لَوِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُّکَ لَمْ یَضُرَّکَ فَإِنَّ الصَّدِیقَ قَدْ یَکُونُ عَدُوَّکَ یَوْماً مَا؛ اسرارت را حتى به دوستت مگو مگر در آنجا که اگر دشمن تو بر آن سر آگاه شود ضررى به تو نمىرساند، زیرا دوست ممکن است روزى به صورت دشمن درآید».(6)
گفتنى است که انسان گاهى سر خود را براى دوست مطمئنى بیان مىکند غافل از آنکه آن دوست نیز ممکن است دوست مطمئن دیگرى داشته باشد و سومى نیز به همین صورت، ناگاه متوجه مىشود که اسرارش همه جا بر سر زبانهاست.
از این رو شاعر پرمایه، سعدى شیرازى مىگوید:
به دوست گرچه عزیز است راز دل مگشاى
که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز!
1) غررالحکم، ص 457، ح 10870.
2) کافى، ج 8، ص 149، ح 130.
3) بحارالانوار، ح 72، ص 100، ح 16.
4) غررالحکم، ص 320، ح 7415.
5) بحارالانوار، ج 72، ص 71، ح 13.
6) همان، ج 71، ص 177، ح 15.