جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: رابطه عفو و قدرت‏

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه خود، همان مطلبى را که در حکمت یازدهم آمده بود به شکل دیگر بیان مى‏کند و مى‏فرماید: «شایسته‏ترین مردم به عفو، قادرترین آنها به مجازات است»؛ (أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ).

مى‏دانیم یکى از عوامل ادامه نزاع‏ها و درگیرى‏ها که گاه در میان دو قبیله یا فرزندان یک خانواده ده‏ها سال ادامه پیدا مى‏کند، روح انتقام جویى و عدم گذشت است که هرچه جلوتر مى‏رود مانند سیلاب شدیدتر مى‏شود در حالى که اگر در همان مراحل آغازین یکى از دو طرف بزرگوارى و گذشت کند نزاع براى همیشه پایان مى‏یابد.

به علاوه، عفو و گذشت، شخص خطاکار را به تجدید نظر در کار خود و جبران خطا وا مى‏دارد که برکات آن بر کسى پوشیده نیست.

مطالعه تاریخ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امیر مؤمنان و سایر امامان علیهم السلام معصوم نشان مى‏دهد که آنها با استفاده از این روش، دشمنان سرسخت را به زانو در آوردند و یا آنها را به دوستان فداکار بدل کردند.

عفو و گذشت عجیب پیامبر در داستان فتح مکه و عفو امیر مؤمنان بعد از پیروزى در جنگ جمل و عفو امام حسن مجتبى در برابر آن مرد شامى و همچنین سایر مواردى که در تاریخ زندگى آن بزرگواران ثبت شده نمونه‏هاى‏

روشنى از این معناست.

اما این‏که مى‏فرماید: شایسته ترین مردم به عفو قادرترین آنها بر مجازات است به دلیل این است که هر چه قدرت بر مجازات بیشتر باشد عفو و گذشت اهمیت بیشترى پیدا مى‏کند و هیچ کس نمى‏تواند بگوید این عفو بر اثر ضعف و ناتوانى از مجازات بوده است.

جالب این است که در قرآن مجید آنجا که عفو از قاتل عمد را مطرح مى‏کند با تعبیر به «برادر» از او یاد مى‏نماید؛ ««فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَىْ‏ءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ»؛ پس اگر کسى از سوى برادر (دینى) خود چیزى به او بخشیده شود (و حکم قصاص او تبدیل به خون‏بها گردد) باید از راه پسندیده پیروى کند».

در کتاب کنزالعمال این حدیث کوتاه و پرمعنا از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده: «تَعافُوا تَسْقُط الضَغائِنُ بَیْنَکُم؛یکدیگر را عفو کنید تا دشمنى‏ها در میان شما از میان برود».(1)

در حدیث دیگرى از امام صادق مى‏خوانیم: «إنّا أهْلُ بَیْتٍ مُرَّوتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا؛ ما خاندانى هستیم که شخصیت ما ایجاب مى‏کند کسى را که ستمى در حق ما روا داشته عفو کنیم.

در حالات امام على بن الحسین زین العابدین علیهما السلام مى‏خوانیم که هشام بن اسماعیل (والى مدینه از طرف عبد الملک بن مروان) آن حضرت را زیاد آزار مى‏داد ولى هنگامى که «ولید بن عبد الملک» بر سر کار آمد (بر اثر شکایات زیاد مردم) او را عزل کرد و دستور داد او را در برابر مردم حاضر کنند که هر کس از او ستمى دیده انتقام گیرد. او مى‏گفت: من بیش از همه از على بن الحسین بیم دارم (زیرا بیش از همه به او آزار رساندم) امام با یارانش از آنجا مى‏گذشت، به آنها سفارش فرموده بود که حتى یک کلمه به او بدگویى نکنند. هنگامى که امام از

آنجا گذشت «هشام» صدا زد: «اللَّهُ أعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالاتِهِ؛ خدا آگاه‏تر است که نبوت (و امامت) را در کدام خاندان قرار دهد».(2)

آیات و روایات اسلامى درباره اهمیت عفو بسیار زیاد است. این سخن را با حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم پایان مى‏دهیم.

«عَلَیْکُم بِالْعَفْوُ فَإنَّ الْعَفْوَ لا یَزیدُ الْعَبْدَ إلَّا عِزّاً فَتَعافُوا یُعِزَّکُمُ اللَّهُ؛ بر شما باید به عفو و بخشش، زیرا چیزى جز عزت به انسان نمى‏افزاید، عفو کنید تا خداوند شما را عزت دهد».(3)

بدیهى است- همان‏گونه که قبلًا نیز اشاره شده- دستور عفو شامل کسانى نمى‏شود که از عفو و گذشت سوء استفاده کرده و بر جسارت خود مى‏افزایند. آنها را جز کیفر و عقوبت اصلاح نمى‏کند.


1) کنز العمال مطابق نقل میزان الحکمه، ماده «عفو».

2) بحارالانوار، ج 46، ص 94.

3) کافى، ج 2، ص 108.