امام علیه السلام در این گفتار پربار خود تشبیه دیگرى براى دنیاى فریبنده بیان کرده و به همگان هشدار داده است، مىفرماید: «دنیا مانند مار (خوش و خط و خال) است که به هنگام لمس کردن نرم به نظر مىرسد در حالى که سم کشنده در درون آن است (به همین دلیل) مغرورِ نادان به سوى آن مىرود و خردمند عاقل از آن حذر مىکند»؛ (مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ الْحَیَّةِ لَیِّنٌ مَسُّهَا، وَالسَّمُّ النَّاقِعُ فِی جَوْفِهَا، یَهْوِی إِلَیْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ، وَیَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ).
طبیعت دنیا داراى این دو ویژگى ظاهرى فریبنده و باطنى خطرناک است؛ کاخها، زر و زیورها، لباسها، غذاهاى رنگارنگ و عیش و نوشها مظاهر جذاب دنیاست؛ ولى در درون، غفلت، بىخبرى از خدا آلوده شدن به انواع گناهان را براى به دست آوردن یا حفظ آن با خود دارد. روى این جهت امام علیه السلام در عبارات مختلفش با ذکر مثالهاى متعدد تناقض این ظاهر و باطن را آشکار ساخته و هشدار داده است.
در ذیل نامه 68 که امام علیه السلام پیش از دوران خلافت ظاهرىاش به سلمان فارسى قدس سره نگاشته، همین مثل را با کمى تفاوت بیان فرموده است. ما تشبیهاتى براى دنیا از آیات قرآن و روایات اسلامى جمعآورى کردیم که به هجده تشبیه بالغ مىشد و نشان دادیم که چگونه خداى متعال در قرآن و سپس پیشوایان معصوم در احادیث خود براى بیدار کردن غافلانِ بىخبر، از مثالهاى حسى
مختلف بهره گرفتهاند. تعدد و تکثر این امثله به خوبى نشان مىدهد که تا چه اندازه این مسئله داراى اهمیت است.
در مثال مورد نظر تضاد ظاهر و باطن دنیا با تمثیل به مار نشان داده شده که به هنگام لمس آن بسیار نرم و ملایم به نظر مىرسد و انسانِ بىخبر از لمس آن لذت مىبرد در حالى که اگر یک لحظه غافل شود سم «ناقع» (سم قاتل و جانگدازى) که در درون این حیوان خطرناک است از طریق نیش آن به بدن انسان منتقل مىشود. سوزش فوق العاده توأم با پیچ و تاب تا آنجا که مار گزیده به صورت یک مثل در بیتابى درآمده است و سپس از کار افتادن تدریجى دستگاههاى اصلى بدن و شتاب به سوى مرگ.
تعبیر به «غِرِّ جاهل» (غِر به معناى انسان خام بىتجربه که زود فریب مىخورد) اشاره به انسانهاى نادان و نا آگاهى است که تنها چشم به ظواهر فریبنده دنیا مىدوزند و از آنچه در باطن دارد و تاریخ پیشینیان آن را به خوبى مجسم ساخته بىخبر مىمانند؛ ولى عاقلان باتجربه و آگاه که سرنوشت دنیاپرستان را در آیینه تاریخ مشاهده کردهاند خود را از آن برحذر مىدارند.
به همین دلیل حب دنیا (دنیاپرستى) سرچشمه تمام گناهان شمرده شده است. افراد دنیاپرست چنان اسیر آن مىشوند که نه خدا را بندهاند و نه فرمان عقل را مىبرند، نه حق الناس مىشناسند و نه وجدان بیدار و آگاهى دارند و گاه با صراحت مىگویند: براى رسیدن به اهداف دنیوى هر کار براى ما مجاز است.
در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله مىخوانیم: «أُتْرکُوا الدُّنْیا لِأهْلِها فَإنَّهُ مَنْ أخَذَ مِنْها فَوْقَ ما یَکْفیهِ أخَذَ مِنْ حَتْفِهِ وَهُوَ لا یَشْعُرُ؛ دنیا را به اهل آن واگذارید، زیرا کسى که بیش از نیاز خود از آن برگیرد در واقع مرگ خود را از آنجا که نمىداند تسریع کرده است».(1)
در حدیث دیگرى از آن حضرت مىخوانیم: «ما أحَدٌ مِنَ الْأوَّلینَ وَ الْآخِرینَ إلّا وَ هُوَ یَتَمَنّى یَوْمَ الْقِیامَةِ إنَّهُ لَمْ یُعْطَ مِنَ الدُّنْیا إلّا قُوتاً: هیچ کس از اولین و آخرین نیست مگر اینکه روز قیامت آرزو مىکند که اى کاش جز به اندازه نیاز از دنیا به او داده نشده بود».(2)
بىشک تمام آنچه گفته شد درباره دنیاى دنیاپرستانى است که هدفى جز لذت و عیش و نوش ندارند و دنیا براى آنها غایة الآمال است؛ ولى هرگاه از امکانات دنیا براى وصول به سعادت اخروى استفاده شود، دنیاى ممدوح و محبوب و به تعبیر روایت امام سجاد علیه السلام «دنیاى بلاغ» (دنیایى که انسان را به هدف مىرساند) محسوب مىشود.
در حدیثى مىخوانیم: شخصى خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد: به خدا ما دنیا را دوست داریم و علاقهمندیم به ما داده شود. امام علیه السلام به او فرمود: دنیا را دوست دارى؟ مىخواهى با آن چه کنى؟ عرض کرد: زندگى خودم و خانوادهام را تأمین کنم، با آن صله رحم به جا آورم، در راه خدا صدقه دهم و حج و عمره به جا آورم. امام علیه السلام فرمود: «لَیْسَ هذا طَلَبُ الدُّنْیا هذا طَلَبُ الْآخِرَةِ؛ این طلب دنیا نیست بلکه طلب آخرت است».(3)
1) کنز العمال، ح 6058.
2) بحارالانوار، ج 74، ص 54.
3) کافى، ج 5، ص 72، ح 10.