جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: دانش گمشده مؤمن است‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

آنچه در این کلام گهربار آمده است شبیه چیزى است که در کلام قبل آمد؛ اما به تعبیر و به شکل دیگر.

امام علیه السلام براى این‏که نامحدود بودن منبع علم را روشن سازد تشبیه زیبایى کرده مى‏فرماید: «علم و دانش گمشده مؤمن است، بنابراین دانش را بگیر، هرچند از اهل نفاق باشد»؛ (الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَلَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ).

روشن است هرگاه انسان گمشده پرارزشى داشته باشد دائماً به دنبال آن مى‏گردد و آن را نزد هرکس ببیند از او مى‏گیرد؛ خواه آن شخص مؤمن باشد یا کافر، منافق باشد یا مشرک، نیکوکار باشد یا بدکار. این سخن در واقع نشان مى‏دهد که صاحبان اصلى علم ودانش افراد باایمان اند و منافقان و فاسدان غاصبانه از آن استفاده مى‏کنند و چه بسا آن را وسیله‏اى براى رسیدن به اهداف سوء خود قرار مى‏دهند، بنابراین، صاحب حقیقى آن که مؤمنان اند هر جا که آن را بیابند به آن سزاوارترند.

شبیه چیزى که به صورت گسترده‏تر در قرآن مجید آمده است؛ در سوره «اعراف»، آیه 32 مى‏خوانیم: ««قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ‏

لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»؛ بگو چه کسى زینت‏هاى الهى را که براى بندگان خود آفریده و (همچنین) روزى‏هاى پاکیزه را حرام کرده است. بگو اینها در زندگى دنیا از آن کسانى است که ایمان آورده‏اند (هرچند دیگران نیز از آن استفاده مى‏کنند ولى) در قیامت خالص براى مؤمنان خواهد بود. این‏گونه آیات خود را براى کسانى که آگاهند شرح مى‏دهیم».

گرچه آیه ناظر به مواهب مادى است؛ ولى مواهب معنوى را به طور مسلم شامل مى‏شود.

در شرح نهج‏البلاغه ابن ابى‏الحدید آمده است که روزى «حجاج» خطبه خواند و در ضمن آن گفت: «إنَّ اللَّهَ أمَرَنا بِطَلَبِ الْآخِرَةِ وَکَفانا مَؤنَةَ الدُّنْیا فَلْیَتَنا کُفینا مَؤنَةُ الْآخِرَةِ وَأُمرْنا بِطَلَبِ الدُّنْیا؛ خداوند ما را به طلب آخرت دستور داده و روزى دنیوى ما را ضمانت کرده. اى کاش آخرت را براى ما تضمین مى‏کرد و ما مأمور به طلب دنیا بودیم». حسن بصرى این سخن را شنید و گفت: «هذهِ ضالَّةُ الْمؤمِنْ خَرَجَتْ مِنْ قَلْبِ الْمُنافِقِ؛ این همان گمشده مؤمن است که از قلب منافقى خارج شده است».(1)


1) شرح نهج‏البلاغه ابن ابى‏الحدید، ج 18، ص 229.