جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: حسد دشمن سلامتى‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به یکى از آفات حسد اشاره کرده مى‏فرماید:«در شگفتم که چگونه حسودان از سلامتى خویش غافل‏اند»؛(الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ، عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ!).

«حُسّاد» جمع «حسود» است.

روشن‏ترین تفسیر براى گفتار حکیمانه بالا آن است که حسد روح و قلب انسان را مى‏فشارد و بر اثر این فشار، انسان بیمار مى‏شود و گاهى از شدت حسد دق مى‏کند و مى‏میرد، زیرا مى‏بیند شخص محسود داراى نعمت‏هاى مختلفى است. هرچه نعمت او بیشتر مى‏شود، غم و اندوه حسود فزون‏تر مى‏گردد. گاه به حالت افسردگى کشیده مى‏شود و گاه به بیمارى جسمانى مبتلا مى‏گردد، زیرا رابطه روح و جسم به اندازه‏اى است که ناراحتى‏هاى روحى فورا در جسم اثر مى‏گذارد و سلامت انسان را مختل مى‏کند.

بنابراین حسودان آرزو مى‏کنند نعمت شخصى که مورد حسد است زائل گردد؛ خواه این نعمت مقام باشد یا مال و ثروت. در حالى که با حسد خویش نعمتى را که از آن نعمت‏ها بزرگ‏تر است از دست مى‏دهند و آن نعمت سلامتى است که هیچ نعمتى با آن برابرى نمى‏کند. اگر تمام دنیا را به کسى بدهند؛ ولى مبتلا به بیمارى سرطان یا فلج و از کارافتادگى دست و پا و سر و صورت باشد

کمترین ارزشى براى او ندارد و اگر همه چیز را از او بگیرند و سلامتى را به او باز گردانند به یقین خوشحال خواهد شد.

آرى. بعد از ایمان و عقل که از نعمت‏هاى معنوى است برترین نعمت مادى سلامت جسم است که حسود آن را به آسانى از دست مى‏دهد.

بعضى از شارحان نهج‏البلاغه معناى دیگرى براى این کلام مولا ارائه کرده‏اند که بسیار بعید به نظر مى‏رسد و آن این‏که امام علیه السلام مى‏فرماید: چرا حاسدان نسبت به مال و جاه دیگران حسادت مى‏ورزند؟ چرا نسبت به سلامتى آنها که از مال و جاه برتر است حسودى ندارند؟ این در واقع کنایه از اهمیت نعمت سلامتى است.

روشن است که هدف مولا این نیست، زیرا معناى این سخن آن مى‏شود که حسودان را تشویق کنیم بر سلامتى دیگران حسادت بورزند. از سویى دیگر حسادت در جایى است که انسان فاقد نعمتى باشد و دیگرى را واجد آن بداند و با توجه به این‏که حاسدان غالباً از سلامت برخوردارند، حسادت نسبت به سلامتى دیگران معنا ندارد.

آنچه تفسیر اول را تأیید و تثبیت مى‏کند روایات فراوانى است که در نهج‏البلاغه یا کتب دیگر از امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده است. از جمله در حکمت 256 مى‏خوانیم:«صِحَّةُ الْجَسَدِ، مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ؛ صحت بدن بر اثر کمى حسد حاصل مى‏شود».(1)

در حدیث دیگرى که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار نقل کرده است مى‏فرماید:«الْحَسَدُ لا یَجْلِبُ إلَّامَضَرَّةً وَغَیْظاً یُوهِنُ قَلْبَکَ وَیُمِرّضُ جِسْمَکَ‏؛ حسد جز زیان و خشمى که قلب تو را سست مى‏کند و بدنت را بیمار مى‏سازد به بار نمى‏آورد».(2)

در حدیث دیگرى نیز از آن حضرت آمده است:«لا راحَةَ لِحَسُودٍ؛ حسود هرگز به آسودگى نمى‏رسد».(2)

آفات حسد منحصر به این مورد نیست گرچه این مورد بسیار مهم است. یکى دیگر از آفات حسد آن است که تلاش و کوشش و نیروى انسان را به جاى این‏که به جنبه‏هاى مثبت سوق دهد در جنبه‏هاى منفى نابود مى‏کند به گونه‏اى که اگر تلاشى را که براى زوال نعمت الهى از دیگرى به کار مى‏گیرد جهت به دست آوردن براى خویش به کار مى‏گرفت چه بسا از محسود هم برتر و بالاتر مى‏شد.

از این گذشته، حسد ممکن است به ایمان و توحید انسان لطمه بزند، زیرا حسود در اعماق دلش خدا را در تقسیم نعمت‏ها حکیم نمى‏شمارد، زیرا اگر قسمت الهى را روى حکمت مى‏دانست و به آن راضى بود در دام حسد گرفتار نمى‏شد.


1) نهج‏البلاغه، حکمت 256.

2) بحارالانوار، ج 70، ص 256.