جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: تفاوت صفات مردان و زنان‏

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امام علیه السلام در این کلام پربار به نکاتى از تفاوت فضایل اخلاقى در زن و مرد اشاره کرده مى‏فرماید: «خصلت‏هاى نیک زنان، خصلت‏هاى بد مردان است (این خصلت‏ها عبارتند از:) تکبر و ترس و بخل (زیرا) هنگامى که زن متکبر باشد بیگانه را به خود راه نمى‏دهد و اگر بخیل باشد مال خود و همسرش را حفظ مى‏کند و اگر ترسو باشد از هر چیزى که ممکن است به آبرو و عفت او صدمه بزند مى‏ترسد (و از آن فاصله مى‏گیرد)»؛(خِیَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ: الزَّهْوُ، وَالْجُبْنُ، وَالْبُخْلُ؛ فَإِذَا کَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً(1) لَمْ تُمَکِّنْ مِنْ نَفْسِهَا،وَإِذَا کَانَتْ بَخِیلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَمَالَ بَعْلِهَا، وَإِذَا کَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَعْرِضُ لَهَا).

«خیار» به معناى بهترین‏ها و «شرار» به معناى بدترین‏هاست. «زَهْو» به معناى تکبر و «فَرِقَت» از ریشه «فَرَقَ» بر وزن «ورق» به معناى ترس است.

آنچه امام علیه السلام در این کلام نورانى فرموده امورى براى حفظ عفت زن و دور نگه داشتن او از تعرض مردان آلوده و کثیف و حفظ جایگاه او در خانواده است.

روشن است اگر زن در برابر مردان بیگانه تواضع و فروتنى کند ممکن است در او طمع ورزند، همچنین اگر به اصطلاح نترس باشد و به جاهاى خطرناک و یا

بیابان‏هاى دوردست و خالى از سکنه برود و یا در شب‏هاى تاریک تنهایى بیرون برود و یا دعوت افراد مشکوک را براى سوار شدن به اتومبیل و مجالس مختلف آنها بپذیرد، ممکن است در معرض خطرات ناموسى قرار گیرد. این‏جاست که ترس براى او فضیلت خواهد شد و پاسدار و نگاهبان عفت اوست.

همچنین اگر زن نسبت به هزینه کردن اموال شوهر بخیل باشد مى‏تواند حافظ و نگاهبان ثروت او گردد؛ اما به عکس اگر دست بذل و بخشش او گشاده گردد ممکن است اموال شوهر و حتى اموال خودش را در مدت کوتاهى بر باد دهد و همین امر سبب اختلاف او با همسرش گردد و منجر به حوادثى شود که بسیار ناخوشایند است.

این صفاتِ به ظاهر مذموم جبران ضعف‏هایى را مى‏کند که در بسیارى از زنان هست؛ جاذبه جنسى در برابر نامحرمان نقطه ضعفى براى او محسوب مى‏شود که تکبر آن را جبران مى‏کند و ضعف جسمانى در برابر مهاجماین بیگانه نقطه ضعفى است که ترس جبران کننده آن است و موقعیت آسیب‏پذیر او در امانت‏دارى خانه چیزى است که بخل آن را جبران مى‏کند.

بدیهى است آنچه را امام علیه السلام در این کلام نورانى بیان فرموده به صورت مطلق و فراگیر نیست، به بیان دیگر منظور امام علیه السلام این نیست که در همه جا متکبر، یا ترسو و یا بخیل باشد، بلکه منظور مواردى است که در صورت نداشتن این صفات به عفت یا امانت او لطمه مى‏زند وگرنه زنان نباید به بستگان، محرمان و دوستان زن خود تکبر ورزند یا از همه چیز حتى سایه خود بترسند یا در بخشش از اموال خود بخل به خرج دهند. در حالات فاطمه زهرا علیها السلام مى‏خوانیم که او در پایان جنگ احد به میدان آمد و پیشانى و دهان پدر بزرگوارش را از خون شست و یا در شب زفاف پیراهن عروسى خود را به سائل بخشید و همچنین دختر شجاعش زینب کبرى در کوفه و شام خطبه‏هایى خواند که‏

پشت دشمنان را به لرزه درآورد و پایه‏هاى کاخ آنها را متزلزل ساخت.

نیز روشن است که آنچه امام علیه السلام فرموده شامل تمام صفات فضیلت نمى‏شود؛ بسیارى از صفات برجسته است که در زن و مرد هر دو یکسان است؛ مانند تقوا و پرهیزگارى و عبادات و اطاعات و امر به معروف و نهى از منکر، عشق و علاقه به علم، محبت به زیردستان و امثال آنها.

این نکته نیز قابل توجه است که ممکن است این صفات در زن وجود نداشته باشد که باید به صورتى که در بالا آمد براى خود فراهم سازد و در پناه آنها عفت خویش را حفظ کند و از شر مردان هوس‏باز در امان بماند و نیز حافظ اموال خود و همسرش باشد.

مرحوم کمره‏اى مطابق معمول این کلام نورانى را به نظم ترجمه کرده است:

آنچه در زن بود خجسته خصال

بر شمر بدترین صفات رجال‏

زنِ با کبر «خودنگه‏دار» است

ندهد بر مراد غیر مجال‏

چون که باشد بخیل حفظ کند

مال خود را و شوى در هر حال‏

گر بترسد، به خانه پا بند است

چون هراسد ز سوى استقبال‏


1) در نسخه علامه مجلسى از نهج‏البلاغه «ذاتَ زَهْوٍ» آمده است. (بحارالانوار، ج 100، ص 238، ح 42).