همانگونه که در سند این حکمت آمد، این سخن حکیمانه امام مربوط به بعضى افراد سرشناس از مسلمانان مانند «سعد بن ابىوقاص» و «عبداللَّه بن عمر» است که در جنگ جمل وصفین با امام همراهى نکردند وبه دشمنان او نیز نپیوستند، بلکه بىطرف ماندند وبه عذرهاى واهى متوسل شدند. امام درباره آنها مىفرماید: «حق را تنها گذشتند و باطل را یارى نکردند»؛ (خَذَلُوا الْحَقَّ، وَلَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ)
اشاره به اینکه گرچه آنها به یارى باطل نشتافتند و در صف مقابل ما قرار نگرفتند؛ ولى چون به یارى حق برنخاستند و به پیام قرآن که مىگوید: ««فَقاتِلُوا الَّتى تَبْغى حَتَّى تَفىءَ إِلى أَمْرِ اللَّه»؛ به آن گروه ظالمى که بر ضد پیروان حق (و امام مسلمین) برخاسته بجنگید تا به فرمان گردن نهند»(1) عمل نکردند درخور هر گونه سرزنش و ملامتند.
در اینکه آیا این گروه با على علیه السلام بیعت کرده بودند ولى در مسئله مبارزه با اصحاب جمل و جنایتکاران شام کوتاه آمده بودند یا از ابتدا زیر بار بیعت نرفته بودند، در میان مورخان اختلاف نظر است. در بعضى از نقلها آمده که اینها بیعت را پذیرفتند ولى به فرمان امام در مبارزه با اهل باطل عمل نکردند و مطابق برخى دیگر از نقلها از ابتدا زیر بار بیعت با آن حضرت نرفتند و جزء اقلیت
ناچیزى بودند که بر خلاف جمهور مسلمین از بیعت با امام سر باز زدند. مرحوم علامه شوشترى معتقد است که اکثر روایات حاکى از آن است که این گروه بیعت نکردند.(2)
در اینجا این سؤال پیش مىآید که اگر آنها بیعت نکردند چگونه امام انتظار داشت که به لشکر او بپوندند و با باطل مبارزه کنند.
پاسخ این سؤال روشن است، زیرا اوّلًا جمهور مسلمانان و اکثریت قاطع مهاجران و انصار بیعت کرده بودند و این حجت براى همه مردم بود و ترک بیعت گناه بزرگى بود که از آنها سر زد. ثانیاً به فرض که آنها بیعت نکرده باشند ولى وظایف یک مسلمان را باید انجام دهند و به آیات قرآن باید عمل کنند یعنى همانگونه که نماز و روزه و حج را باید انجام دهند، به آیه شریفه «فَقاتِلُوا الَّتِى تَبْغی حَتَّى تَفِىءَ إِلى أَمْرِ اللَّه» نیز باید گردن نهند. این یک وظیفه اسلامى است که به بیعت ربطى ندارد.
به خصوص اینکه در حدیثى نیز از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «السَّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیْطانٌ أَخْرَسٌ؛ کسى که نسبت به حق بىطرف و بىتفاوت بماند و سکوت اختیار کند شیطان گنگى است».(3) به ویژه اینکه کنارهگیرى اینگونه افراد که به عنوان شخصیتهاى معروف جامعه اسلامى شناخته مىشدند ضربات شدیدترى بر پیکر حق وارد مىکرد.
قابل توجه اینکه ابن عبدالبر در کتاب استیعاب در شرح حالات «عبدالله بن عمر» مىنویسد که به هنگام وفات مىگفت: هیچ چیزى ناراحت کنندهاى در دلم از امر دنیا نیست جز اینکه که من با آن گروه ستمگر همراه على بن ابىطالب پیکار نکردم».(4)
1) حجرات، آیه 9.
2) شرح نهج البلاغه مرحوم تسترى، ج 9، ص 577.
3) شرح نهجالبلاغه مغنیه، ج 4، ص 227.
4) مصادر نهجالبلاغه، ج 4، ص 17.