مرحوم سیّد رضى در آغاز این سخن حکیمانه مىگوید: «همان جمله پرمایه قبل از امام علیه السلام به تعبیر دیگرى بدین صورت نقل شده است: «قلب احمق در دهان اوست و زبان عاقل در درون قلبش قرار دارد»؛(وَقَدْ رُوِیَ عَنْهُ علیه السلام هذا الْمَعْنى بِلْفظٍ آخَرٍ، وَهُوَ قَوْلِهِ: قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِی فِیهِ، وَلِسَانُ الْعَاقِلِ فِی قَلْبِهِ).
سپس مىافزاید: «و هر دو یک معنا را بازگو مىکنند»؛(وَمَعْناهُما واحِدٌ.).
تفاوت این دو تعبیر آن است که در تعبیر اول مىفرماید: زبان عاقل پشت قلب (عقل) اوست. در اینجا مىفرماید: در درون قلب اوست و در آنجا مىفرمود: قلب احمق پشت زبان اوست و در اینجا مىفرماید: در دهان اوست.به یقین هر دو بیان تعبیرى کنایى زیبا و صحیحى است و هر دو اشاره به یک حقیقت دارد و آن اینکه افراد عاقل بى مطالعه، فکر و دقت سخن نمىگویند؛ حسن و قبح، سود و زیان، مناسبت و عدم مناسبتِ گفتار خود را به دقت بررسیده و سپس آن را بر زبان جارى مىکنند در حالى که افراد نادان به عکس آن هستند؛ سخنى را بى مطالعه مىگویند و بعد که به آثار زیانبارش برخورد کردند در فکر فرو مىروند که آیا صلاح بود ما چنین سخنى را بگوییم؟
در کتاب محجة البیضاء همین مضمون کلام امام علیه السلام با شرح بیشترى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که مىفرماید:«إنَّ لِسانُ الْمُؤمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ فَإذا أرادَ أنْ
یَتَکَلَّمَ بِشَىْءٍ تَدَبِّرُهُ بِقَلْبِهِ ثُمَّ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانُ الْمُنافِقِ أمامَ قَلْبِهِ فَإذا هَمَّ بِشَىْءٍ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَلَمْ یَتَدَبَّرَه بِقَلْبِهِ؛ زبان مؤمن در پشت قلب (عقل) اوست و هنگامى که اراده کند سخنى بگوید نخست با عقل خود آن را بررسى مىکند سپس بر زبانش جارى مىسازد ولى زبان منافق جلو قلب (عقل) اوست هنگامى که تصمیم به چیزى بگیرد بدون مطالعه بر زبانش جارى مىسازد».
در حدیث دیگرى از امام امیرالمؤمنین علیه السلام مىخوانیم:«یَسْتَدَلُّ عَلى عَقْلِ کُلِّ امْرِءٍ بِما یَجْرى عَلى لِسانِهِ؛سخنانى که بر زبان هر انسانى جارى مىشود دلیل بر میزان عقل اوست».(1)
نیز در همان کتاب در عبارت کوتاهترى آمده است:«کَلامُ الرَّجُلِ میزانُ عَقْلِهِ؛سخن انسان معیار عقل اوست».(2)
در ادامه همین کلمات قصار در جمله 392 خواهد آمد:«تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ؛سخن بگویید تا شناخته شوید؛ زیرا شخصیت انسان زیر زبان او پنهان شده است».
هرگاه در مورد عبادات و طاعات و گناهان و سیئات دقت کنیم مىبینیم قسمت عمده طاعات با زبان و قسمت مهم گناهان نیز با زبان است، بنابراین زبانى که در اختیار صاحبش نباشد بلاى بزرگى است و به عکس، زبانى که در اختیار عقل انسان باشد منبع برکات و طاعات فراوانى است.
1) غررالحکم، ص 209، ح 4033.
2) همان.