جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: اسیران ذلّت‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به یکى از آفات طمع اشاره کرده، مى‏فرماید:«طمع‏کار در بند ذلت گرفتار است»؛(الطَّامِعُ فی وَثَاقِ الذُّلِّ).

«وَثاق» به معنى بند و زنجیرى است که اسیر و یا حیوانى را با آن مى‏بندند.

شبیه این سخن همان است که در حکمت 180 گذشت که فرمود:«الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ؛ طمع بندگى جاویدان است» نیز در حکمت 219 خواندیم که امام مى‏فرمود: «قربانگاه عقل‏ها غالباً در زیر نور خیره‏کننده طمع‏هاست».

همان‏گونه که پیش از این نیز اشاره شد طمع معمولًا به معناى علاقه شدید به چیزى است که فوق استحقاق انسان و غالباً به دست دیگران است شخص طمع‏کار براى به دست آوردن آن باید در مقابل این و آن خضوع کند و طناب ذلت بر گردن خویش نهد، شاید به مقصود برسد و شاید هم نرسد.

به تعبیر دیگر طمع ریسمانى نامرئى است که انسان بر گردن خود مى‏نهد و سر آن را به دست کسى که از او طمع دارد مى‏سپارد و همچون برده یا حیوانى در اختیار او قرار مى‏گیرد.

نقطه مقابل طمع قناعت است که انسان را از همگان بى‏نیاز و عزت و کرامت او را حفظ مى‏کند.

اضافه بر این‏ها، اموال و مقامات و اشیایى که مورد طمع طمعکاران است در

بسیارى از موارد دست نیافتنى است، به همین دلیل طمع‏کار براى رسیدن به آن عمرى دست و پا مى‏زند و چه بسا ناکام از دنیا برود در حالى که سرمایه عمر خود را بیهوده از دست داده نه به مقامى در دنیا رسیده و نه در پیشگاه خدا منزلتى دارد.

در حدیث معروفى که ملاصالح مازندرانى در شرح اصول کافى آورده است، مى‏خوانیم:«عَزَّ مَنْ قَنَعَ وَذَلَّ مَنْ طَمَعَ‏؛ کسى که قناعت پیشه کند عزیز مى‏شود، و کسى که طمع بورزد ذلیل خواهد شد».(1)

در حدیث دیگرى از امام امیرمؤمنان مى‏خوانیم:«عِنْدَ غُرُورِ الْأطْماعِ وَالْآمالِ تَنْخَدِعُ عُقُولُ الْجُهّالِ وَتَخْتَبِرُ ألْبابُ الرّجالِ‏؛ به هنگام فریب طمع‏ها و آرزوها عقول جاهلان گرفتار مى‏شود و عقل مردان بزرگ در آزمون قرار مى‏گیرد».(2)

در حکمت 275 نیز خواهد آمد که امام علیه السلام مى‏فرماید:«إنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَیْرُ مُصْدِرٍ، وَضامِنٌ غَیْرُ وَفِىّ‏؛ طمع آدمى را به سرچشمه آب وارد مى‏کند و بى‏آنکه او را سیراب کرده باشد باز مى‏گرداند، طمع ضامنى است که هرگز به عهد خود وفا نمى‏کند».(3)

این سخن را با شعر مشهورى که ابن ابى‏الحدید در شرح نهج‏البلاغه خود در ذیل این گفتار حکیمانه آورده پایان مى‏دهیم:

طَمِعْتَ بِلَیْلى‏ أنْ تَریعَ وَإنَّما

تَقَطَّعَ أعْناقَ الرّجالِ الْمَطامِعُ‏

به لیلا طمع ورزیدى که نظر لطفى به تو کند (و این اشتباه بود) آرى گردن مردان را طمع‏ها قطع مى‏کند.


1) شرح اصول کافى، ج 8، ص 181.

2) غررالحکم، ح 6222.

3) نهج‏البلاغه، حکمت 275.