امام علیه السلام در این سخن حکمتآمیزش به گنهکاران مغرور هشدار مىدهد و مىفرماید: «اى فرزند آدم! هنگامى که مىبینى پروردگارت نعمتهایش را پى در پى بر تو مىفرستد در حالى که تو معصیت او را مىکنى از او بترس (مبادا مجازات سنگینش در انتظار تو باشد)»؛ (یَا بْنَ آدَمَ، إِذَا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ یُتَابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَأَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ).
گنهکاران سه دستهاند: گروهى آلودگى کمى دارند و یا اعمال نیک بسیار توأم با صفاى دل. خداوند این گروه را در همین جهان گرفتار مجازاتهایى مىکند تا پاک شوند و پاک از جهان بروند.
گروه دیگرى گناهان سنگینتر و مجازات بیشترى دارند که خداوند به آنها فرمان توبه داده و اگر توبه نکنند در آخرت گرفتارند.
گروه سومى هستند که طغیان و سرکشى را به حد اعلى رساندهاند خداوند آنها را در همین دنیا گرفتار عذاب استدراج مىکند. منظور از عذاب استدراجى این است که لطف و رحمت خود را از آنها مىگیرد و توفیق را از آنها سلب مىکند، میدان را براى آنها باز مىگذارد، بلکه هر روز نعمت بیشترى به آنها مىدهد تا پشت آنها از بار گناه سنگین گردد. ناگهان مجازات سنگین و دردناکى به سراغشان مىآید و آنها را در هم مىکوبد و به یقین مجازات در این حالت که
در ناز و نعمت به سر مىبرند بسیار دردناکتر است. این درست به آن مىماند که شخصى ساعت به ساعت از شاخههاى درختى بالا برود و هنگامى که به انتهاى آن برسد ناگهان تعادل خود را از دست بدهد و فرو افتد و تمام استخوانهایش در هم بشکند.
قرآن مجید بارها به عذاب استدراجى اشاره مىفرماید؛ درباره گروهى از امتهاى پیشین مىگوید: ما آنها را گرفتار رنج و ناراحتى ساختیم شاید بیدار شوند و تسلیم گردند … ««فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَىْءٍ حَتّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ»؛ هنگامى که آنچه را به آنها تذکر داده شده بود به فراموشى سپردند درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم تا (کاملًا) خوشحال شدند (و به آن دل بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم) و در این هنگام همگى مأیوس شدند».(1)
در سوره اعراف آیه 182 و 183 نیز مىخوانیم: ««وَالَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ – وَأُمْلى لَهُمْ إِنَّ کَیْدى مَتینٌ»؛ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند به تدریج از جایى که نمىدانند گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد – و به آنها مهلت مىدهیم (تا مجازاتشان دردناکتر باشد) زیرا تدبیر من قوى (و حسابشده) است».
در کتاب شریف کافى از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَیُذَکِّرُهُ الْاسْتِغْفَارَ وَإِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الْاسْتِغْفَارَ وَیَتَمَادَى بِهَا؛ هنگامى که خداوند نیکى بندگى را بخواهد، به هنگامى که گناهى انجام مىدهد او را گوشمالى مىدهد تا به یاد توبه بیفتد و هنگامى که بدى براى بندهاى (بر اثر اعمالش بخواهد) هنگامى که گناهى
مىکند نعمتى به او مىبخشد تا استغفار را فراموش کند و به کار خود ادامه دهد و این همان چیزى است که خداوند متعال مىفرماید: ««سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ» بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی؛ ما آنها را تدریجا از آنجا که نمىدانند (به سوى عذاب) مىبریم با بخشیدن نعمت به هنگام گناه».(2)
در اینجا این سؤال پیش مىآید که کار خداوند هدایت و بیدار ساختن است نه غافل کردن و گرفتار نمودن. در پاسخ به این سؤال باید به این نکته توجه داشت که توفیقات الهى بر اثر لیاقتهاست؛ گاه افرادى چنان مست و مغرور و سرکش مىشوند که هر گونه شایستگى هدایت را از دست مىدهند و در واقع اعمال آنهاست که آنها را آنقدر از خدا دور کرده که حتى لیاقت هشدار ندارند، بلکه به عکس مستحق مجازاتهاى سنگیناند.
1) انعام، آیه 44.
2) کافى، ج 2، ص 452، ح 1.