هاشم مرقال از فرماندهان شجاع و توانای سپاه امام -علیهالسلام- بود و سوابق درخشان او در فتوحات اسلامی بر کسی پوشیده نبود. انتظار میرفت که شهادت او سستی چشمگیری در سپاه امام پدید آورد، ولی خطابهی آتشین فرزند وی وضع را دگرگون کرد و رهروان راه او را در پیمودن آن مصممتر ساخت. او پرچم پدر را به دست گرفت(1) و رو به جانبازان راه حق و حقیقت کرد و گفت:
هاشم بندهای از بندگان خدا بود که روزی او محدود و کارهایش در دفتر الهی مضبوط بود. اجلش فرا رسید و خدایی که نمیتوان با او به مخالفت برخاست او را به سوی خود فراخواند و او نیز به لقاء الله پیوست. او در راه پسر عم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جهاد کرد، در راه نخستین مؤمن به پیامبر و آگاهترین مردم به آیین خدا و مخالف سرسخت دشمنان خدا- همانان که حرام خدا را حلال میشمرند و در میان مردم با جور و ستم حکومت میکنند و شیطان بر آنان پیروز شده و کارهای زشتشان را در نظرشان زیبا جلوه داده است.
بر شماست جهاد با کسانی که با روش پیامبر مخالفت کرده و حدود الهی را تعطیل نموده و با دوستان او به مخالفت برخاستهاند. در این جهان، جان پاک خود را در راه اطاعت خدا نثار کنید تا به عالیترین مقام در آخرت نایل آیید (تا آنجا که گفت:) فلو لم یکن ثواب و لا عقاب و لا جنة و لا نار لکان القتال مع علی أفضل من القتال مع معاویه ابنآکلة الأکباد. و کیف و أنتم ترجون ما ترجون.(2)
اگر بر فرض، پاداش و کیفر و بهشت و دوزخی نیز در کار نباشد، نبرد در رکاب علی بهتر از نبرد همراه با معاویه فرزند جگر خواره است. و چگونه چنین نباشد در حالیکه شما امیدوارید به آنچه که امید دارید.
هنوز طنین آهنگ سخنان فرزند فرمانده شهید قطع نشده بود که ابوالطفیل صحابی،که از شیعیان مخلص امام -علیهالسلام- بود، اشعاری در رثای هاشم سرود که به نقل نخستین بیت آن اکتفا میورزیم:
یاهاشم الخیر جزیت الجنة++
قاتلت فی الله عدو السنة(3)
1) الاخبار الطوال، ص 184؛ مروج الذهب، ج 2، ص 393؛ شرح نهجالبلاغهی ابنابیالحدید، ج 8، ص 29.
2) وقعهی صفین، ص 356؛ شرح نهجالبلاغهی ابنابیالحدید، ج 8، ص 29.
3) وقعهی صفین، ص 359.