پس از شهادت امام -علیهالسلام- حسن بن علی -علیهالسلام- به خطبه ایستاد و خدا را ستود و بر او ثنا گفت و بر پیامبر درود فرستاد و سپس گفت:
«ألا إنه قد مضی فی هذه اللیلة رجل لم یدرکه الأولون و لن یری مثله الاخرون.
من کان یقاتل و جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن شماله. و الله لقد توفی فی اللیلة التی قبض فیها موسی بن عمران و رفع فیها عیسی بن مریم و أنزل القرآن. ألا و انه ما خلف صفراء و لا بیضاء إلا سبعمائة درهم فضلت من عطائه أراد أن یبتاع بها خادما لأهله».(1)
امشب مردی درگذشت که پیشینیان به حقیقت او نرسیدهاند و آیندگان هرگز مانند او را نخواهند دید. کسی که چون نبرد میکرد جبرئیل در طرف راست و میکائیل در طرف چپ او بودند. به خدا سوگند، در همان شبی وفات یافت که موسی بن عمران درگذشت و عیسی به آسمان برده شد و قرآن نازل گردید. بدانید که او زر و سیمی از خود برجا نگذاشت مگر هفتصد درهم که از مقرری او پسانداز شده بود و میخواست با آن مبلغ برای خانوادهاش خادمی بخرد.
سپس قعقاع بن زراره برخاست و گفت:
«رضوان الله علیک یا أمیرالمؤمنین، فوالله لقد کانت حیاتک مفتاح خیر و لو أن الناس قبلوک لأکلوا من فوقهم و عن تحت أرجلهم و لکنهم غمطوا النعمة و آثروا الدنیا علی الاخرة».(1)
رضوان خدا بر تو باد ای امیرمؤمنان به خدا سوگند زندگیت کلید هر خیر بود، و اگر مردم ترا میپذیرفتند از بالای سر و زیر پای خود میخوردند و نعمت خدا آنان را فرا میگرفت؛ لیکن اینان نعمت را ناسپاسی کردند و دنیا را بر آخرت برگزیدند.
ابوالأسود دوئلی ابیات زیر را در رثای علی -علیهالسلام- سروده است:
ألا أبلغ معاویة بن حرب++
فلا قرت عیون الشامتینا
أفی شهر الصیام فجعتمونا++
بخیر الناس طرا أجمعینا؟
قتلتم خیر من رکب المطایا++
و ذللها و من رکب السفینا
و من لبس النعال من حذاها++
و من قرء المثانی و المبینا
إذا استقبلت وجه أبیحسین++
رأیت النور فوق الناظرینا
لقد علمت قریش حیث کانت++
بأنک خیرهم حسبا و دینا(2)
به معاویة بن حرب بگویید که چشمهای شماتت کنندگان روشن مباد. آیا در ماه رمضان ما را به سوگ بهترین تمام مردم نشاندید؟ بهترین کسی را کشتید که بر دامها سوار شد و آنها را رام کرد، بهترین کسی که نعلین بپا کرد و بهترین کسی که آیات مثانی و کتاب مبین را خواند. اگر به روی پدر حسین بنگری فروغ او را مشاهده میکنی که بر فراز سر بینندگان پرتو انداخته است. ای علی، قریش هر کجا باشد دانسته است که تو در حسب و دین بهترین آنان هستی.
از جمله کسانی که دربارهی علی -علیهالسلام- مرثیه گفته است صعصعة بن صوحان است که در بلاغت و حاضر جوابی معروف بوده است. او چنین در سوگ امیرالمؤمنین -علیهالسلام- سخن گفت:
پدر و مادرم فدای تو باد ای امیرمؤمنان و گوارا باد بر تو (کرامتهای الهی). همانا تو پاکیزه مولد و شکیبا و مجاهد بودی و به آنچه آرزو داشتی رسیدی و با خدا معاملهی پر سودی کردی و به سوی پروردگار خود شتافتی و او تو را با خوشی و نوید پذیرفت و فرشتگان بر تو گرد آمدند و در جوار مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم ساکن شدی و خداوند تو را در جوار او قرار داد و منزلتی مانند منزلت او به تو عطا کرد و از جام خود سیراب فرمود:
از خدای خود (که پیروی از تو را بر ما منت نهاد و توفیق داد که به روش تو عمل کنیم و دوست دوستانت بوده و دشمن دشمنانت باشیم) مسئلت میکنیم که ما
را با تو محشور سازد، زیرا به مرتبهای رسیدی که پیش از تو کسی به آن نرسید و مقامی را به دست آوردی که پیش از تو کسی به دست نیاورد. تو در راه خدا پیشاپیش پیامبر به بهترین صورت جهاد کردی و دین خدا را استوار کردی و سنت را محکم ساختی و فتنه را خاموش کردی و اسلام به تو پایدار شد و دین به تو انتظام پذیرفت و مناقبی در تو گرد آمد که در غیر تو جمع نشده است. پیش از هر کسی دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را اجابت کردی و پیروی او را بر هر چیز دیگر مقدم داشتی و به یاری او پیشقدم شدی و با جان خود در راه خدا فداکاری کردی و شمشیر خود را برای یاری او از نیام برکشیدی. هر ستمکار سرسختی به وسیلهی تو شکست خورد و هر کافری به دست تو خوار شد. کفر و شرک و ستم با دست تو برکنده شدند و گمراهان و سرکشان را هلاک کردی. پس گوارا باد بر تو ای امیرالمؤمنین آنچه را که خداوند از این مناقب و فضائل بر تو ارزانی داشت. نزدیکترین مردم به پیامبر بودی و قبل از همه ایمان آوردی و در علم و فهم از همه برتر و در یقین کاملتر و از همه شجاعتر و دلیرتر و سوابق تو در اسلام از همه بیشتر است.
پس خداوند ما را از اجر تو محروم نسازد، زیرا تو کلید خیرات بودی و در بدیها را به روی ما بستی. اما با شهادت تو درهای بدی به روی ما باز شد و درهای خیر بسته گردید. اگر مردم سخنان تو را میشنیدند خیرات از بالا سر و از پایین پای آنان روان میشد، ولی افسوس که دنیا را بر آخرت ترجیح دادند.
خوارج و دیگر دشمنان اسلام از این جنایت هولناک ابنملجم خوشحال بودند و از اقدام وی تمجید میکردند. یکی از خوارج به نام عمران بن حطان وقاشی دربارهی ابنقثم گفته است:
یا ضربة من تقی ما أراد بها++
إلا لیبلغ من ذی العرش رضواناً
إنی لأذکره یوما فأحسبه++
أوفی البریة عندالله میزاناً
چه ضربتی از پرهیزگاری که جز رسیدن به رضوان الهی از آن قصدی نداشت. من وقتی او را به یاد میآورم تصور میکنم که نزد خداوند کفهی ترازویش از همه سنگینتر است.
و قاضی ابوطیب طاهر بن عبدالله شافعی در پاسخ او چنین سروده است:
یا ضربة من شقی ما أراد بها++
إلا لیهدم للإسلام أرکاناً
إنی لأذکره یوما فألعنه++
دنیا و ألعن عمراناً و باطناً
علیه ثم علیه الدهر متصلاً++
لعائن الله إسراراً و إعلاناً
فأنتما من کلاب النار جاء به++
نص الشریعة برهاناً و تبیاناً(3)
چه ضربتی از تبهکاری که جز ویران کردن پایههای دین از آن قصدی نداشت. من روزی که او را به یاد میآورم یک دنیا به عمران و حطان لعن میکنم. بر او باد پیوسته لعنتهای خداوندی در آشکار و نهان، و شما از سگهای دوزخ هستید که نص شریعت بر آن شاهد و گواه است.
بدین طریق شعلههای پر فروغ حیات انسان والایی که در کعبه زاده شد و در مسجد به شهادت رسید خاموش شد. انسانی که، پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، جهان برای او همتایی ندیده و نخواهد دید. نه در جهاد و ایثار برای او نظیری بود، نه در علم و آگاهی از اسرار هستی، نه در دیگر فضائل، تا آنجا که وجود شریفش مجموعهای از اضداد بود که هرگز در شخصی گرد نمیآیند:
جمعت فی صفاتک الأضداد++
فلهذا عزت لک الأنداد
زاهد حاکم حلیم شجاع++
فاتک ناسک فقیر جواد
در تو صفات گوناگون گرد آمدهاند و از این رو برای تو همتایی نمیتوان یافت. تو انسانی وارسته و سیاستمدار و بردبار و شجاع و عابد و جریء و تهیدست و سخاوتمند و ایثارگر هستی.
نگارنده در همین جا دامن سخن را، با کمال شرمندگی، کوتاه میکند و میداند که نتوانسته است حتی نیمرخی ناقص از چهرهی ملکوتی و ممتاز امیرالمؤمنین
امام علی -علیهالسلام- را ترسیم کند. اما خوشحال است که به وظیفهی خود عمل کرده و با در درست داشتن یک بسته نخ بی ارزش در عداد خریداران یوسف در آمده است، شاید که روزی مشمول شفاعت او گردد.
جعفر سبحانی
قم، مؤسسه امام صادق علیهالسلام
10خرداد 1367 ه.ش
برابر با 15 شوّال 1408 ه.ق
1) تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 213.
2) مروج الذهب، ج 2، ص 428؛ تاریخ طبری، ج 4،ص 116؛ کامل ابناثیر، ج 3، ص 394؛ اغانی، ج 11، ص 122. ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین (ص 43) این اشعار را که جزئی از یک مرثیهی 21 بیتی است به ام الهیثم بنت الاسود نسبت داده است.
3) مروج الذهب، ج 2، ص 427. ابیات دیگری نیز در جواب این دو بیت عمران بن حطان گفته شده که مسعودی آنها را در کتاب خود آورده است.