جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

درویش علی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مرحوم ملا محمّد جیلانی (رحمة الله علیه) نقل نمود:

درویشی بود به نام علی که مدت هفت سال در ایوان پشت سر نجف اشرف در زمستان و تابستان در یکی از هجره‏ها بسر می‏برد. و گاهی به کربلای معلی پیاده می‏رفت و زیارت کرده و قدری خاک می‏آورد و مهر می‏ساخت و به زوار که به زیارت حضرت می‏آمدند به آنها تواضع می‏نمود و مُهر نماز تربت آقا سید الشهدا می‏داد و مردم نیز

به او پول می‏دادند. به این وسیله مبلغ هشت نه تومان جمع نموده و در جائی پنهان نمود.

اتفاقا درویشی دیگر با او رفیق شد و بر احوال او اطلاع یافت و در فرصت مناسب آن پولها را برداشته و در جای دیگری پنهان نمود.

درویش علی چون بر سر دفینه خود آمد، دید پولهایش نیست شروع به ناراحتی و اضطراب و ناله کرد و هر چند با آن درویش مبالغه کرد اقرار نکرد آخر الامر تضرع بسیار نمود و گفت یا امیرالمؤمنین یا علی مدت هفت سال است که در این آستانه ساکنم و پناه به تو آورده‏ام و الحال مرا چنین محافظت نمودی. ظاهرا راضی نیستی که من در این مکان باشم.

آنگاه تدارک سفر خود را دید و روانه ایران شد و آن رفیق درویش را هم همراه خود برد. دو فرسخ از نجف اشرف بیرون آمدند ناگهان شیری درنده پیدا شد و جلوی آنها ظاهر گردید و غرشی نمود و حمله‏ای کرد و رفیق درویش را پاره پاره نمود در این هنگام کیسه زر از بغلش افتاد.

شیر سر کیسه را به دندان گرفته و آورد در کنار راه گذاشت و رفت درویش زر خود را برداشت و به نجف اشرف مراجعت نمود و در مکان خود ساکن گردید و مدتی در قید حیات بود و بعد از فوتش او را در آن مکان دفن نمود.

علیست فلک نجات بشر به موج خطر

علی بروز جزا هم صراط و هم میزان‏

علیست واجد انسان کامل الاوصاف

زما سوا پی توصیفش الکن است زبان‏

علیست نفس محمد نبی است جان علی

دو مظهراند بیک جلوه روشن از جانان‏

علی قیام و قعود و علیست صوم صلوات

علیست کعبه مقصود و قبله دل و جان‏

مرا چه حدثنای علی که وصف ولیست

زباء بسمله تاسین سراسر قرآن‏

علی که دیده گردون ندیده مظلومی

چو آن سپهر جلالت به هیچ دور و زمان‏