جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خطبه 241

زمان مطالعه: 7 دقیقه

و من خطبة له علیه السّلام

یحثّ به أصحابه على الجهاد

از سخنان امام علیه السّلام است

که در آن یارانش را به جهاد تشویق مى‏کند.(1)

خطبه در یک نگاه‏

همان‏گونه که از عنوان خطبه روشن شد، هدف امام علیه السّلام در ذکر این سخن تشویق یارانش به جهاد است؛ ولى نکات دقیقى را درعبارات کوتاهى بیان فرموده که از عمق تدبیر امام در مسائل مربوط به حکومت و جهاد خبر مى‏دهد.

و اللّه مستأدیکم شکره و مورّثکم أمره، و ممهلکم فی مضمار محدود، لتتنازعوا سبقه، فشدّوا عقد المآزر، و اطووا فضول الخواصر، و لا تجتمع عزیمة و ولیمة. ما أنقض النّوم لعزائم الیوم، و أمحى الظّلم لتذاکیر الهمم!

ترجمه‏

خداوند از شما اداى شکر خویش را مى‏خواهد، و فرمان (حکومت) را به شما سپرده و در این سراى آزمایش و آمادگى، در زمانى محدود به شما فرصت داده، تا براى به دست آوردن جایزه او (بهشت و قرب ذات پاکش) از یکدیگر پیشى بگیرند. حال که چنین است کمربندها را محکم ببندید و دامنها را به کمر زنید (و آماده جهاد با دشمن و حفظ حکومت الهى شوید) و (بدانید) گرفتن تصمیمهاى محکم (براى رسیدن به اهداف بزرگ) با خوش گذرانى و سفره‏هاى رنگین سازگار نیست و چه بسیار که خواب شبانه تصمیمهاى محکم روز را از میان برده و تاریکیها، و خاطره همّتهاى بلند را از خاطره‏ها محو کرده است.

شرح و تفسیر

کمربندها را محکم ببندید و آماده جهاد شوید!

در کتاب تمام نهج البلاغه که به منظور گردآورى تتمّه و تکمیل خطبه‏هایى که مرحوم سیّد رضى در نهج البلاغه آورده، تألیف یافته است تصریح مى‏کند که امام خطبه مورد بحث را در ایّام صفین بیان فرمود.(2) محتواى خطبه نیز تناسب با این معنا دارد.

به هرحال امام علیه السّلام نخست با سه جمله کوتاه مخاطبان خود را براى شنیدن پیام جهاد آماده مى‏سازد و مى‏فرماید: «خداوند از شما اداى شکر خویش را مى‏خواهد و فرمان (حکومت) را به شما سپرده و در این سراى آزمایش و آمادگى در زمانى محدود به شما فرصت داده تا براى به دست آوردن جایزه او (بهشت و قرب ذات پاک او) از یکدگر پیشى بگیرید»؛ (واللّه مستأدیکم(3) شکره و مورّثکم أمره، و ممهلکم(4) فی مضمار(5) محدود، لتتنازعوا سبقه(6)).

گرچه شکر در این عبارت به صورت مطلق ذکر شده، و هماهنگ با اطلاقات شکر در قرآن مجید است؛ مانند «وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ»(7) ولى به نظر مى‏رسد هدف مولا امیر مؤمنان علیه السّلام بیشتر بیان شکر نعمت حکومتى است که خدا در عصر آن حضرت به صالحان سپرده بود و جمله دوم (و مورّثکم امره) نیز تأکید بر همین معناست، چرا که امر در اینجا نیز به معناى فرمان حکومت است.

از اینجا روشن مى‏شود که مسئله شکر چگونه تناسب با تشویق به جهاد دارد، زیرا جهاد خالصانه و شجاعانه است که حکومت صالحان را حفظ مى‏کند و حفظ نعمت و استفاده از آن مساوى با شکر آن است.

جمله «و ممهلکم فی مضمار محدود …» اشاره به همان چیزى است که در سایر خطبه‏هاى نهج البلاغه آمده است که مى‏فرماید: «ألا و إنّ الیوم المضمار و غدا السّباق و السّبقة الجنّة و الغایة النّار؛ بدانید امروز روز آزمایش و آمادگى است و فرداى قیامت میدان مسابقه است و جایزه برندگان این مسابقه بهشت‏

است و سرانجام بازندگان دوزخ».(8)

سپس امام به سراغ ذى المقدمه و نتیجه مى‏رود و مى‏فرماید: «حال که چنین است کمربندها را محکم ببندید و دامنها را به کمر زنید (و آماده جهاد با دشمن و حفظ حکومت الهى شوید)»؛ (فشدّوا عقد(9) المآزر(10)، و اطووا(11) فضول الخواصر(12)).

این دو تعبیر (کمربند را محکم بستن و دامن به کمر زدن) کنایه از آمادگى کامل براى انجام کار است، زیرا شخصى که کمربند خود را محکم ببندد ستون فقراتش براى انجام کارهاى سنگین قوى‏تر مى‏شود و هنگامى که دامنهاى بلند معمول آن زمان را بر چیند و زیر کمربند قرار دهد، راه رفتن و حرکت براى او آسان‏تر مى‏شود. حتى امروز که دامان بلندى براى مردان وجود ندارد، این کنایه همچنان رایج و معمول است مى‏گویند: فلان کس دامن همّت به کمر بسته تا این کار را انجام دهد.

جمعى از شارحان این احتمال را نیز بعید ندانسته‏اند که منظور از جمله (و اطووا فضول الخواصر) ترک پرخورى و تن‏پرورى است؛ ولى تفسیر اوّل بسیار مناسب‏تر است.

آنگاه امام با سه جمله بسیار پرمعنا و فصیح و بلیغ به مخاطبان خود هشدار مى‏دهد و راه پیروزى را براى آنها روشن مى‏سازد.

نخست مى‏فرماید: «و (بدانید) گرفتن تصمیمهاى محکم (براى رسیدن به اهداف بزرگ) با خوش‏گذرانى و سفره‏هاى رنگین سازگار نیست»؛ (و لا تجتمع عزیمة و ولیمة(13)).

«و چه بسیار که خواب شبانه تصمیمهاى محکم روز را از میان برده»؛ (ما أنقض النّوم لعزائم الیوم).

«و تاریکیها خاطره همتهاى بلند را از خاطره‏ها محو کرده است»؛ (و أمحى الظّلم(14) لتذاکیر(15) الهمم!).

امام علیه السّلام در این بیان کوتاه و فشرده و پرمحتوا به چند نکته مهم براى پیروزى و موفقیت در زندگى و در مدیریتها اشاره فرموده است.

1. حفظ آمادگیها در هرحال و در هر شرایط یا به تعبیرى که امام فرموده: کمربندها را محکم بستن و دامن به کمر زدن.

2. ترک تن‏پرورى و خوش‏گذرانى که نتیجه‏اى جز سستى و تنبلى ندارد.

3. مبارزه با عوامل فراموشکارى که سبب مى‏شود انسان گرفتار بى‏برنامگى و ضعف و زبونى شود.

4. بالا بردن افق همّتها و مبارزه با هر چیزى که همّت را سست و ضعیف مى‏کند و پایین مى‏آورد.

هرگاه این اصول چهارگانه مورد توجّه مدیران جوامع اسلامى قرار گیرد، به یقین مى‏توانند بر همه مشکلات پیروز شوند.

نکته

زیانهاى خوشگذرانى و پرخورى‏

آنچه در خطبه بالا در این زمینه آمد، به صورت گسترده در روایات اسلامى از آن یاد شده است.

در حدیثى از رسول خدا مى‏خوانیم که فرمود: «لا تمیتوا القلوب بکثرة الطّعام‏

و الشّراب فإنّ القلوب تموت کالزّروع إذا کثر علیها الماء؛ دلهاى خود را با فزونى طعام و آب نمیرانید (و پرخورى نکنید) زیرا دل مى‏میرد همچون زراعتها که آب زیاد بر آن بفرستند».(16)

در حدیث دیگرى از همان حضرت مى‏خوانیم: «القلب یمجّ الحکمة عند امتلاء البطن؛ دل علم و دانش را از خود بیرون مى‏کند هنگامى که شکم پر از غذا شود».(17)

نیز در حدیثى از همان حضرت مى‏خوانیم: «من قلّ أکله صفا فکره؛ کسى که کمتر غذا بخورد فکرش صاف و نورانى مى‏شود».(18)

سرانجام در حدیث چهارم از آن حضرت مى‏خوانیم: «إیّاکم و فضول المطعم فإنّه یسم القلب بالقسوة و یبطى‏ء بالجوارح للطّاعة و یصم الهمم عن سماع الموعظة؛ از پرخورى بپرهیزید که بر قلب علامت قساوت مى‏نهد و اعضا را از اطاعت حق باز مى‏دارد و عقول را از شنیدن موعظه کر مى‏کند».(19)

امیر مؤمنان على علیه السّلام نیز در نامه معروف «عثمان بن حنیف» در پاسخ کسانى که مى‏گفتند: على با این غذاى کم و ساده چگونه مى‏تواند در مقابل قهرمانان در میدان جنگ بایستد مى‏فرماید: «ألا و إنّ الشّجرة البریّة أصلب عودا و الرّواتع الخضرة أرقّ جلودا و النّباتات الغذیة أقوى و قودا؛ بدانید درختان بیابانى چوبشان محکم‏تر و درختان سرسبز (که در کنار نهرها مى‏رویند) پوستشان نازک‏تر و گیاهان صحرایى آتششان قوى‏تر و خاموشى آنها دیرتر است».(20)

تعبیر به ولیمه در کلام امام کنایه از هرگونه لذّت و خوشگذرانى است و تنها به خوردن و خوراک محدود نمى‏شود.

شاعر معروف عرب «متنبى» نیز در این زمینه مى‏گوید:

بقدر الکدّ تکتسب المعالی

و من طلب العلى سهر اللّیالی‏

تروم العزّ ثمّ تنام لیلا

یغوث البحر من طلب اللّئالی‏

به اندازه کوشش و زحمت افتخارات به دست مى‏آید و کسى که طالب افتخار و برترى است، باید شب بیدار بماند.

تو عزّت مى‏خواهى سپس تمام شب را تا به صبح مى‏خوابى در حالى‏که آنها که طالب لؤلؤ و گوهرند باید در دریا فروروند.

تاریخ زندگى اقوام مختلف نیز آنچه را در این روایات و خطبه بالا آمده است، تصدیق و تأیید مى‏کند. اقوامى در دنیا به اوج قدرت رسیدند که سخت‏کوش و پرتوان بودند؛ ولى اقوام و افراد خوش‏گذران و تن‏پرور همواره عقب افتاده و سر افکنده بودند.

مرحوم سیّد رضى در پایان این خطبه که در واقع پایان مجموع خطب نهج البلاغه است، درود بر پیغمبر اکرم و آلش مى‏فرستد و بخش خطبه‏ها را پایان مى‏دهد و چنین مى‏گوید:

و صلّى اللّه على سیّدنا محمّد النّبىّ الأمّی و على آله مصابیح الدّجى و العروة الوثقى و سلّم تسلیما کثیرا.

درود خدا بر سیّد و سرور ما محمّد پیامبر امى و بر خاندانش چراغهاى روشنى بخش تاریکیها و رشته‏هاى محکم الهى و سلام فراوان خداوند بر آنها باد.

خدا را شکر مى‏گوییم که توفیق داد پس از چهارده سال کار مداوم، شرح خطبه‏هاى نهج البلاغه را که مهم‏ترین بخش آن و در حدود دو سوم مجموع کتاب شریف نهج البلاغه را تشکیل مى‏دهد، به پایان آوریم.

پایان خطبه‏هاى نهج البلاغه‏

ویژگى‏هاى این شرح

1. شرح و تفسیر همه فصول و جمله‏هاى هر خطبه بر خلاف آنچه در بسیارى از شروح نهج البلاغه آمده که تنها بخشهاى مورد نظر را تفسیر مى‏کنند.

2. پیوند جمله‏ها و بخشهاى یک خطبه و ارتباط دقیق منطقى آنها با یکدیگر که در بسیارى از شروح از آن چشم‏پوشى شده و هر بخشى از خطبه را به طور مستقل و بدون توجّه با پیوندهایى که به قبل و بعد دارد، تفسیر کرده‏اند.

3. توجّه به روح حاکم بر مجموع خطبه و همه بحثها را در محدوده آن قرار دادن و صرف نظر کردن از مطالب حاشیه‏اى که چندان ارتباط با خطبه ندارد، هر چند چشم‏گیر و وسوسه‏انگیز باشد.

4. اصل را در تفسیر جمله‏ها، بر تأسیسى گذاشتن؛ یعنى از هر جمله مفهوم مستقلى استفاده نمودن بر خلاف آنچه در بعضى از شروح دیده مى‏شود که جمله‏هاى مشابه را فورا به عنوان تأکید قلمداد مى‏کنند و تفاوت آنها را از نظر دور مى‏دارند.

5. اضافه کردن مطالب تکمیلى مربوط به خطبه به صورت جداگانه، تحت عنوان «نکته‏ها» اعم از مسائل تاریخى، اخلاقى، اجتماعى، عقیدتى و جز آن.

6. ذکر اسناد خطبه با استفاده از کتابهایى که درباره اسناد نهج البلاغه بحث کرده‏اند.

7. ذکر دورنما و خلاصه‏اى از هر خطبه در آغاز بحث به عنوان «خطبه در یک نگاه».

8. ترجمه لغات مشکل و پیچیده در پاورقى با ذکر ریشه‏ها و معناى اصلى و فرعى آن.

9. روان بودن عبارات در ترجمه و به طور کلى تمام آنچه در شرح و نکات آمده و در عین‏حال رسا بودن و پرهیز از کلمات نامأنوس و پیچیده که تنها در محافل علمى مورد توجّه قرار مى‏گیرد، بى‏آنکه سطح مطالب پایین بیاید.

10. توجّه به مطالبى که در شروح مهم آمده است که گاه پذیرش آنها و گاه نقد آنها و گاه تکمیل آنها مورد نظر قرار گرفته است.

11. هدف اصلى از نگارش این شرح این بوده که براى خاص و عام، دانشمندان و افراد عادى، قابل استفاده باشد و هرکس به فراخور استعداد خود بتواند از آن بهره‏مند گردد.

12. توجّه به مسائل و مخاطبان روز.

این نکته نیز قابل توجّه است که این کتاب به سبب مزایاى مختلفى که دارد به عنوان کتاب برگزیده سال 82 شناخته شد و از آن تقدیر به عمل آمد.

در پایان، ذکر این نکته را لازم مى‏دانیم که به مفهوم «أللّهمّ ما بنا من نعمة فمنک» هر کارى که مجموعه ما در این زمینه انجام دادند از ما نبود و به لطف خدا بود و امیدواریم مورد رضایت پروردگار و اولیایش و امیر مؤمنان علیه السّلام و فرزندش حضرت مهدى صاحب الزمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشریف) قرار گرفته باشد و به شکرانه این نعمت که تا اینجا نصیب ما شد همگى پس از فراق از شرح خطبه‏ها به سجده افتادیم و خدا را بر این نعمت شکر گفتیم.


1) سند خطبه:آمدى در غرر الحکم بعضى از جمله‏هاى کلام فوق را به صورت کلمات قصار آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 190).

2) تمام نهج البلاغه، ص 465.

3) «مستأدى» به معناى طلب کننده است و از ماده «استأداء» و از ریشه «ادا» به معناى طلب اداى چیزى کردن آمده.

4) «ممهل» به معناى مهلت دهنده است.

5) «مضمار» میدان و محلى است که اسبها را براى مسابقه، با تمرینهاى مختلف آماده و لاغر مى‏کنند. این واژه به معناى اسم زمان نیز آمده است.

6) «سبق» به معناى مالى است که براى برندگان مسابقه تعیین مى‏شود.

7) بقره، آیه 152.

8) نهج البلاغه، خطبه 28.

9) «عقد» جمع «عقده» به معناى گره یا وسائلى که چیزى را با آن محکم مى‏بندند.

10) «مآزر» جمع «مأزر» بر وزن «منبر» به معناى لنگ و روپوش است.

11) «اطووا» یعنى بپیچید از ریشه «طى» به معناى پیچیدن گرفته شده است.

12) «خواصر» جمع «خاصره» به معنى پهلو و تهیگاه است.

13) «ولیمة» طعامى است که براى عروسى تهیه مى‏شود. سپس به هر گونه طعام که براى دعوت از میهمانان تهیه مى‏گردد اطلاق شده است و در جمله بالا کنایه از بساط خوشگذرانى است.

14) «ظلم» جمع «ظلمت» به معناى تاریکى است.

15) «تذاکیر» جمع «تذکار» بر وزن «منقار» به معناى یادآورى است.

16) بحار الانوار، 63، ص 331، ح 7.

17) مجموعه ورام، ج 2، ص 119.

18) غرر الحکم، ح 7402.

19) بحار الانوار، ج 100، ص 27، ح 40.

20) نهج البلاغه، نامه 45.