جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خطبه 142(1)

زمان مطالعه: 7 دقیقه

و من کلام له علیه السّلام

المعروف فی غیر أهله‏

از سخنان امام علیه السّلام است که درباره نیکى کردن به کسانى که شایسته آن نیستند بیان فرموده است.

خطبه در یک نگاه‏

این خطبه عمدتا در دو محور بحث مى‏کند: در محور اوّل نتایج سوء نیکى کردن و کمک نمودن به نااهلان را شرح مى‏دهد.

و در محور دوّم مواردى که شایسته است انسان براى نیکى کردن برگزیند، و در سایه آن به شرف دنیا و فضایل آخرت نائل گردد.

بخش اوّل‏

و لیس لواضع المعروف فی غیر حقّه، و عند غیر أهله، من الحظّ فیما أتى إلّا محمدة اللّئام، و ثناء الأشرار، و مقالة الجهّال، مادام منعما علیهم: ما أجود یده! و هو عن ذات اللّه بخیل!

ترجمه‏

کسى که نیکى را در غیر موردش، و نزد غیر اهلش قرار مى‏دهد، بهره‏اى جز ستایش لئیمان و ثناخوانى اشرار و گفتار (چاپلوسانه) جاهلان ندارد، و این نیز تا زمانى است که به آنها بذل و بخشش مى‏کند، (و مى‏گویند:) چه دست سخاوتمندى دارد! این در حالى است که او در مورد بخشش در راه خدا، بخل مى‏ورزد!

شرح و تفسیر

نیکى در جاى خود

همان گونه که در بالا اشاره شد، این خطبه طبق بعضى از روایات معتبر، بخشى از خطبه 126 بوده است، در آن جا که جمعى از ساده‏اندیشان و دوستان ناآگاه بر امام علیه السّلام خرده مى‏گرفتند که چرا سهم همه را از بیت المال یکسان کرده‏اى؟! چرا دست بذل و بخشش را از آستین سخاوت بیرون نمى‏آورى، و سران قوم را مورد عنایت مخصوص و بخشش ویژه قرار نمى‏دهى تا تو را ثنا گویند و بر جود و سخاوتت، مدح و ستایش کنند، و در مشکلات از تو حمایت نمایند؟!

امام علیه السّلام در این خطبه به آنها هشدار مى‏دهد که بذل و بخشش بى‏جا و در غیر محل شایسته، نه تنها خشم و غضب الهى را در پى دارد، که از نظر دنیا نیز زیانبار است؛ چرا که اشرار را ثنا خوان انسان مى‏کند، و نیکان را از اطراف او پراکنده مى‏سازد.

مى‏فرماید: «کسى که نیکى را در غیر مورد و نزد غیر اهلش قرار مى‏دهد، بهره‏اى جز ستایش لئیمان و ثناخوانى اشرار و گفتار (تملّق آمیز) جاهلان ندارد». (و لیس لواضع المعروف فی غیر حقّه، و عند غیر أهله، من الحظّ فیما أتى إلّا محمدة(2) اللّئام، و ثناء الأشرار، و مقالة الجهّال).

اضافه بر این «این ستایش و ثناگویى نیز تا هنگامى است که به آنها بذل و بخشش مى‏کند (و آنها مى‏گویند:) چه دست سخاوتمندى دارد، (و به مجرد این که بذل و بخشش او قطع شود، ثناخوانى نیز قطع خواهد شد) و این در حالى است که او در مورد بخشش در راه خدا بخل مى‏ورزد». (مادام منعما علیهم: ما أجود یده! و هو عن ذات اللّه بخیل!).

بارها در زندگى خود این سخن مولا را آزموده‏ایم و تاریخ بشریّت نیز فراوان به خاطر دارد، که افراد دنیاپرست، سرمایه‏هاى جامعه را که به دست آنها سپرده شده، به چاپلوسان و متملّقان و اشرارى که گرد آنها را گرفته‏اند مى‏دهند، و از درد و رنج محرومان جامعه به کلّى بى‏خبرند، و آن روز که ورق برگردد، و دنیا به آنها پشت کند، نه تنها محرومان و ستمدیدگان بر ضدّ آنها قیام مى‏کنند، بلکه اطرافیان شرور و چاپلوس نیز به سرعت تغییر شکل داده، به نکوهش و مذّمت آنها مى‏پردازند، نه فقط آنها را تنها مى‏گذارند، بلکه به مقابله آنها برمى‏خیزند و خود را با حاکمیّت جدید هماهنگ نشان مى‏دهند، و این نتیجه کار کسانى است‏

که از خدا و خلق او بریده‏اند، و به اشرار و فرصت طلبان و سودجویان پیوسته‏اند.

در حدیثى از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «من طلب محامد النّاس بمعاصی اللّه عاد حامده منهم ذامّا؛ کسى که ستایش مردم را از طریق معصیت خداوند بطلبد، ستایش‏گر او نکوهش‏گر او خواهد شد»(3)

در حدیث دیگرى مى‏خوانیم که امام صادق علیه السّلام به «مفضّل» فرمود: «إذا أردت أن تعلم إلى خیر یصیر الرّجل أم إلى شرّ؟ انظر إلى أین یضع معروفه؟ فإن کان یضع معروفه عند أهله فأعلم أنّه یصیر إلى خیر و إن کان یضع معروفه عند غیر اهله فأعلم أنّه لیس له فی الآخرة من خلاق؛ اى «مفضّل!» اگر مى‏خواهى بدانى کسى به سوى خیر مى‏رود یا شرّ، نگاه کن ببین به چه کسانى خدمت مى‏کند، هر گاه به افراد نیازمندى که شایسته آن هستند خدمت مى‏کند، بدان! که به سوى خیر مى‏رود، و اگر نیکى و خدمات خود را نزد کسانى مى‏برد که اهل آن نیستند، بدان! که او در آخرت بهره‏اى ندارد»(4)

بخش دوّم‏

فمن آتاه اللّه مالا فلیصل به القرابة، و لیحسن منه الضّیافة، و لیفکّ به الأسیر و العانی، و لیعط منه الفقیر و الغارم، و لیصبر نفسه على الحقوق و النّوائب، ابتغاء الثّواب؛ فإنّ فوزا بهذه الخصال شرف مکارم الدّنیا، و درک فضائل الآخرة؛ إن شاء اللّه.

ترجمه‏

هر کس خداوند به او مال و ثروتى بخشیده، باید به وسیله آن صله رحم کند، از میهمانان به خوبى پذیرایى نماید، اسیران و کسانى را که در زحمت و فشار هستند آزاد سازد، و به فقرا و بدهکاران کمک کند، چنین کسى باید براى رسیدن به پاداش الهى در برابر پرداخت حقوق (واجب و مستحب) و همچنین مشکلات و حوادث دردناک، شکیبا باشد؛ زیرا به دست آوردن این صفات نیک، سبب بزرگى در دنیا و درک فضایل آخرت است. إن شاء اللّه.

شرح و تفسیر

در بخش اوّل این خطبه امام علیه السّلام از کسانى که نیکى را در اختیار غیر اهلش قرار مى‏دهند، سخت نکوهش کرد، که جنبه منفى قضیه بود، ولى در این بخش به جنبه اثباتى پرداخته و موارد شایسته انفاق و بذل و بخشش را بیان مى‏فرماید، مبادا کسانى با شنیدن جمله‏هاى سابق، بهانه‏اى براى بخل ورزى و

عدم انفاق پیدا کنند، مى‏فرماید: «هر کس خداوند، مال و ثروتى به او بخشیده، باید به وسیله آن صله رحم کند، از میهمانان به خوبى پذیرایى نماید، اسیران و کسانى را که در زحمت و فشار هستند آزاد سازد، و به فقرا و بدهکاران کمک کند». (فمن آتاه اللّه مالا فلیصل به القرابة، و لیحسن منه الضّیافة، و لیفکّ به الأسیر و العانی(5)، و لیعط منه الفقیر و الغارم(6)).

در واقع امام علیه السّلام به شش گونه از موارد مهم انفاق و بخشش اشاره مى‏کند، که نخستین آنها خویشاوندان نیازمند است و بدون شک آنها بر دیگران مقدمند، همان گونه که در روایتى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «سئل رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله أیّ الصّدقة أفضل؟ فقال صلّى اللّه علیه و آله: على ذی الرّحم الکاشح(7)؛ از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله سؤال شد کدام صدقه افضل است؟ فرمود: صدقه به ارحام و بستگانى که با تو مخالفت دارند».

سپس انگشت بر مسأله ضیافت و مهمانى مى‏نهد، همان چیزى که سبب محبّت میان دوستان و بر طرف شدن کدورتها از دشمنان مى‏شود، و پیوندهاى عاطفى و اجتماعى را محکم‏تر مى‏کند، و اسلام به این مسأله انسانى و اخلاقى اهمیّت فراوان داده است، تا آن جا که امام صادق علیه السّلام به یکى از یارانش فرمود: آیا برادران دینى خود را دوست مى‏دارى؟ عرض کرد: آرى … سپس فرمود: آیا آنها را به منزل خود دعوت مى‏کنى؟ عرض مى‏کند: آرى، من (تنها بر سر سفره‏

نمى‏نشینم و) همواره با دو یا سه نفر یا کمتر و یا بیشتر از دوستان غذا مى‏خورم، امام صادق علیه السّلام فرمود: بخشش آنها بر تو از بخشش تو بر آنها بیشتر است. راوى تعجب مى‏کند و عرضه مى‏دارد: فدایت شوم من به آنها غذا مى‏دهم و به خانه خود دعوت مى‏کنم، با این حال بخشش آنها بر من بیشتر است؟ امام علیه السّلام فرمود: آرى «إنّهم إذا دخلوا منزلک دخلوا بمغفرتک و مغفرة عیالک و إذا خرجوا من منزلک خرجوا بذنوبک و ذنوب عیالک؛ آنها هنگامى که وارد منزل تو مى‏شوند آمرزش براى تو و خانواده‏ات را با خود مى‏آورند، و هنگامى که بیرون مى‏روند گناهان تو و خانواده‏ات را بیرون مى‏برند»(8)

و از آن جا که پرداخت حقوق واجبه و مستحبه و جبران خسارتها گاه بر نفس انسان سنگین است، امام علیه السّلام در ادامه سخن تأکید بر صبر و شکیبایى مى‏کند، و مى‏فرماید: «چنین کسى باید براى رسیدن به پاداش الهى در برابر پرداخت حقوق (واجب و مستحب)، و همچنین مشکلات و حوادث دردناک، شکیبا باشد» (و لیصبر نفسه على الحقوق و النّوائب(9)، ابتغاء الثّواب).

بنابر این تعبیر به «حقوق»، شامل واجب و مستحب، هر دو مى‏شود و «نوائب» جمع «نائبه» به معنى حوادث دردناک است و در این جا اشاره به تمام امورى مى‏شود که خسارت مالى در بردارد، خواه از ناحیه ظلم ظالمان و حاکمان ستمکار باشد، یا حوادث غیر منتظره‏اى که در طول زندگى‏

دامان انسان را مى‏گیرد.

تعبیر به «ابتغاء الثّواب»، اشاره به این است که صبر در برابر تمام این بذل و بخششها و صرف مال در مصارف مزبور باید به خاطر خدا باشد، تا اجر و پاداشش نزد او محفوظ ماند، و به تعبیر دیگر مهم آن است که صرف هر گونه مال توأم با قصد قربت شود.

در پایان، به آثار گرانبهاى این کار پرداخته، مى‏فرماید: «به دست آوردن چیزى از این صفات نیک، سبب شرافت و بزرگى در دنیا و درک فضایل آخرت است، إن شاء اللّه» (فإنّ فوزا بهذه الخصال شرف مکارم الدّنیا، و درک فضائل الآخرة؛ إن شاء اللّه).

به یقین بذل و بخشش در موارد ششگانه بالا، هم سبب آبرو و شخصیت در جامعه انسانى در دنیا مى‏شود، و هم از اسباب مهم سرافرازى در آخرت خواهد بود.

جمله: «من جاد ساد؛ کسى که جود و بخشش کند بزرگ و آقا مى‏شود»(10)، که از حضرت حسین علیه السّلام نقل شده، و تدریجا به صورت ضرب المثلى در آمده، گواه بر این معناست، همچنین حدیث معروف از پدرش امیر مؤمنان علیه السّلام که فرمود: «و افضل على من شئت تکن امیره(11)؛ به هر کس مى‏خواهى نیکى کن تا امیر او باشى».

گواه این معناست، و تجربیات روزمره همه ما نیز بر این معنا شهادت مى‏دهد.

این از جهت دنیا، و از نظر آخرت یکى از بهترین اسباب نجات، نیکى به انسانها و کمک به نیازمندان است. در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «أوّل من یدخل الجنّة أهل المعروف؛ نخستین گروهى که وارد بهشت مى‏شوند کسانى هستند که کارهاى نیک انجام مى‏دادند»(12)

ضمنا تعبیر به «فوزا» به صورت نکره، بیانگر این حقیقت است که حتى کمکهاى کوچک و انفاقهاى محدود مى‏تواند سبب افتخار در دنیا و آخرت گردد، تا چه رسد به کمکهاى وسیع و گسترده.


1) «سند خطبه» این خطبه را مرحوم «کلینى» در کتاب «کافى» (جلد 4، صفحه 31) با مقدارى تفاوت آورده است و همچنین مرحوم «مفید» در «مجالس» و «شیخ طوسى» در «امالى» و «ابن قتیبه» در «الامامه و السیاسه» آورده‏اند.این نکته نیز قابل اهمیّت است که از بعضى از منابع بالا (مانند کتاب کافى) به خوبى استفاده مى‏شود که این خطبه دنباله خطبه 126 مى‏باشد. (مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 282، با کمى تلخیص).

2) «محمده» به معنى ستایش است ضد مذمت که به معنى نکوهش است.

3) بحار الانوار، جلد 74، صفحه 178.

4) منهاج البراعه، جلد 7، صفحه 439.

5) «عانى» از مادّه «عنى» به معنى رنج و تعب گرفته شده بعضى از مفسّران نهج البلاغه آن را مترادف با اسیر مى‏دانند ولى ظاهر این است که مفهوم گسترده‏ترى دارد و هر انسانى را که در درد و رنج است شامل مى‏شود.

6) «غارم» به معنى شخص بدهکار است و از مادّه «غرامت» گرفته شده.

7) الکافى، جلد 4، صفحه 10.

8) الکافى، جلد 2، صفحه 201، حدیث 8.

9) «نوائب» جمع «نائبه» همان گونه که در بالا گفته شد به معنى حوادث دردناک است که براى انسان رخ مى‏دهد ولى بعضى از ارباب لغت آن را به معنى هر گونه حادثه تفسیر کرده‏اند خواه خوب باشد خواه بد.

10) کشف الغمه، جلد 2، صفحه 242.

11) ارشاد، جلد 1، صفحه 303، بحار الانوار، جلد 74، صفحه 433.

12) میزان الحکمه، 12611.