جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حضرت علی از شهادت محمد آگاه می‏شود

زمان مطالعه: 2 دقیقه

عبدالله بن قعید ناله کنان وارد کوفه شد و علی -علیه‌السلام- را از شهادت اسفبار محمد آگاه ساخت. امام -علیه‌السلام- دستور داد که مردم برای شنیدن سخنان وی جمع شوند. آن گاه خطاب به آنان فرمود:

این ناله‏های محمد و برادران شما از اهل مصر است. عمرو عاص، دشمن خدا و دشمن شما، به سوی آنان رفته و بر آنها مسلط شده است. هرگز انتظار ندارم که علاقه‏ی گمراهان به باطل و اعتماد آنان به طاغوتشان استوارتر از علاقه‏ی شما به حق باشد.

تو گویی که آنان با حمله به مصر بر سر شما تاخته‏اند. هرچه زودتر به کمک آنان بشتابید. بندگان خدا، مصر از نظر خیر و برکت برتر از شام و مردم آنجا بهتر از مردم شام هستند. مصر را از دست مدهید. اگر مصر در اختیار شما باشد برای شما عزت و برای دشمن نکبت است. هر چه زودتر به اردوگاه جرعه روانه شوید تا فردا به یکدیگر برسیم.

پس از گذشت روزها و رفت و آمد سران عراق به حضور امام -علیه‌السلام-،

سرانجام مالک بن کعب به فرماندهی یک سپاه دو هزار نفری رهسپار مصر شد.(1)

امام -علیه‌السلام- در نامه‏ای به ابن‏عباس جریان را چنین شرح می‏دهد:

مصر به دست دشمن گشوده شد و محمد بن ابی‏بکر – که خدایش رحمت کند – به شهادت رسید. این مصیبت را به حساب خدا می‏گذارم و پاداش آن را از او مسئلت دارم. مصیبت فرزندی مهربان و کارگزاری پر تلاش، شمشیری برنده و قدرتی بازدارنده.

من مردم را به پیوستن به او تشویق کردم و به آنان فرمان دادم که پیش از هر رویدادی به فریاد او برسند. من همگان را، آشکار و پنهان، برای حرکت به سوی او دعوت کردم. گروهی با اکراه هماهنگی خود را اعلام داشتند و گروهی دیگر خود را به بیماری زدند و گروه سوم دست از یاری او برداشتند. از خدا درخواست می‏کنم که هرچه زودتر مرا از دست این مردم نجات بخشد.(2)

شهادت محمد بر علی -علیه‌السلام- بسیار گران آمد و آن حضرت با چشمان اشک آلود فرمود: «او برای من فرزند و برای فرزندانم و فرزندان بردارم برادر بود».(3)

و نیز فرمود: «او مورد علاقه‏ی من بود و من در دامن خود او را پرورش داده بودم».(4)

این نوع حوادث، پس از نبرد صفین، پی در پی اتفاق می‏افتاد و افراد تیزبین می‏توانستند غروب حکومت علی -علیه‌السلام- را به دست دوستان نادانش پیش بینی کنند. در این زمان امام -علیه‌السلام- در وضعیتی به سر می‏برد که معاویه بر شام مسلط شد و عمرو عاص منطقه مصر را در اختیار گرفته بود و گروههای غارتگر و آدمکش پیوسته از طرف معاویه برای تضعیف حکومت مرکزی به اطراف یورش می‏بردند تا به کلی امنیت را سلب کنند. اما تدبیر علی -علیه‌السلام- درباره‏ی چنین وضع اسفباری چه

بود؟ چگونه می‏خواست از مردم مرده دل عراق برای برکندن ریشه‏ی فساد کمک بگیرد. تاریخ می‏نویسد که امام -علیه‌السلام- در آخرین روزهای حیات خود سخنرانی آتشینی ایراد فرمود که دلهای مرده‏ی عراقیان را زنده کرد.


1) الغارات، ج 1، صص 282-294.

2) نهج‏البلاغه،نامه‏ی 35.

3) تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 194.

4) نهج‏البلاغه، نامه‏ی 65، طبع عبده.