. آئین: الدین، مذهب، منهج – دین
. آئینه: مرآة ، صقال
. آب: الماء المیاه دمعة ، عراق، النطفة (آب فرات)
. آب تیره: کدر، الکدر
. آب زیاد: لجة ، لجج، (عمق فراوان آب) البحر، بحار، النهر
. آب شدن: انماثت، یماث، مث
. آب کم: وشلة
. آبی که از مرد خارج میشود: النطفة ، منی
. آب نما: السراب، سرابا
. جای نوشیدن آب: منهلا، مناهلکم
. آب چشم: البکاء، الدمع
. آب دهان: لعاب، بصاق
. آباد: عامر، معمور، مزروع، ملتف
. آبادانی: عمر، یعمر، صلاح، عمران، عمارة قری، قریة ، زراعة
. آبرو: عرض، أعراض ، وجیها، حیاء، شرف. صفا، رونق، شأن
. آبرومند: عف، عفیف، شریف، محترمة ، شأن
. آبستنی، حاملگی – ح – حاملگی، بارداری
. آبشخور حیوانات: وردا، الواردون موارد
. آبکش: ناضحا
. آب نما: سراب
. آبیاری: سقوه، سقایة ، ری
. آتش: النار، الحریق حدة ، حرارة
. آتشین: النیران، النائرة
. آتش افروزی: زند، زناد، اثارة، فتنة
. آخرالزمان: الزمان المقبل، زمان
. آخر: انتهاء، آخر، عودا، ینتهی
. آخرت و قیامت – قیامت
. آدم: الانسان، أناس ، خدم، بشر
. آذرخش: برق، رعد، صاعقة – ر- رعد و برق
. آذر: – آ- آتش
. آذین: حلیة ، الزینة، تجمل
. آراء: الاراء، النظر، الرأی
. آراسته: مزین، مرتب، مجمل
. آراستگی: زینة، نظام، ینظم، یرتب
. آراستن: تزیین، حلیة، اعداد، تجهیز، تعمیر
. آرام و ساکن: ساج، سکن، ضامزة ، مکیث، مکین، اهدوا، استراح ، راحة، ثبات، همد، هامدة، تمهل، سکون، أمان ، أمن
. آرامش: خمود، أراح، سکینة، اطمأن، قرارا، کظوم، هادئة
. آرمیدن: استراح، سکون، استقرار، نوم، صبر، اطمئن
. آرایش: – آراستن
. آرزوها: الأمانی، و طرهم، الأمل، الأمنیة ، یبغی، یطلب، علائق، منی، یتمنی، المنی، انتظار، توقع، رجاء، شهوة، هوی، رغبة
. آرزومندی: شوق، اشتاق، الأمل ، غرض
. آرمان: رغبة، امنیة، حسرة
. آز: حرص، طمع، رغبة، أمنیته ، حسرة، حاجة
. آزاد: حر، أحرار، عتق، فدوا، یفک، فکاک، أفلت، استقلال، مختار، اصیل
. آزادگی: حریة، أحرار، اصالة، نجابة ، فتوة
. آزاده: حر، طلیق، کریم، اصیل، نجیب
. آزاد شده: طلقاء، طلیق، عتیق
. آزاد مرد: أصیل، نجیب، حر، فتوة
. آزار (اذیت): أذی، قاساکم، کلبهم، ضرر، عذاب، تعب، مشقة، مرض، ألم، بغض، صدمة
. آزرده: – ن- ناراحتی
. آزردگی: تعب ، غضب، صدمة، حزن،
. آزرم: حیاء، شرف، عزة ، عظمة، حرمة، شفقة خجل
. آزمایش: بلی، الامتحان، اختبار، محص، امتحن منی، استوبلوا، وزن، تجربة، تحمل
. آزمند: طماع، شرة، حریص، جشع
. آزموده: مجرب، مختبر، ممتحن، موزون، ممرن
. آزمودن: تجریب، استعمال – آزمایش
. آسان: هون، الهوینی، یسر، یسرها، تسهیل، سجحا، سلس ، سمح، یسنی، أمکنت، هینا، سهل
. آسانی : سهولة، یسیر، رفاهیة، استراحة، نوم، نعیم
. آسایش: الدعة، وادعا، فرصة، راحة، استراحة، اجمام، رفه، أراح
. آسمان: سما، فضاء، سقف، فوق، فلک.
. آسوده: مطمئن، مستریح، ساکن، مسرور، فارغ، مرتاح
. آسودگی: فراغ – آ- آرامش – آ- آسایش
. آسیاب: رحی، الرحا
. آسیب: ضر، یضر، یؤذی ، یؤلم ، جرح – ز- زیانکاری ، صدمة، خسارة، عیب، تعب، آفة، بلاء، ایذاء
. آسیب رساندن: ضرب، ایذاء، صدمة
. آسیمه: مضطرب، حیران، خائف
. آشتی: صلح، اصلاح، مصالحة، هذنة، سلم
. آشفته: مضطرب، منفعل، حیران، غضبان – آسیمه ، تشویق، غضب، إثارة ، مهمل،
. آشکار: تکشر، کشف، مکشوفة، لاح، وضح، بداهة، اوضح، الوضوح
. آشکار شدن: ینقدح، نواجم، بدا، ظهر، برق، بحث، بان، جلائل، انجابت، یسفر، سنح، سیم، أشرف، مشهد، مشهورا، شاع، أصحر، صادعا، صرح، طلع، علن، علانیة، جهر ،عنون، عیان، الفاشی
. آشوب – آ- آشوبگری
. آشوبگری: شغب، الفتن، فتنة، هرج و مرج، غوغا، فتان، فساد، ازدحام
. آشنا: عارف، العالم، معروف، صدیق، قریب، مأنوسی، موافق
. آشیانه: مسکن، منازل، جحر، أوکار، وکر، طبقة
. آغاز: الاول، بدأ، ابتدأ ، بدوات، ینشب، شرع
. آغازگر: البادی، شارع
. آغوش گرفتن: ضم ، یضمن، معانقة
. آغوش: صدر، جانب، حافة
. آغشته: غمس، دمج، مزج، ملوث
. آفت، آفتها: عاهة، بلیة، الآفات ، مبتلی، الأمراض، مصیبة، ألم
. آفتاب: شمس، نور
. آفریده: الخلق، مصنوع، خلائق، مربوبون، مخلوق
. آفریدگار: الله، رب، خالق، مکون، صانع
. آفرینش، آفریدن: کون، تکوینها، أنشأ، ایجاد، ابداع، إنشاء، خلق،
الابتداء، البادی، ابتدع، برأه، جبل، اخترع، ذرأ، صنع، فطر
. آقائی: السیادة، سادات، سید، فاضل، عظیم – ب- بزرگی و بزرگواری
. آکندگی: امتلاء، ملء، حشو، اغناء، مملوء، خزن
. آگاه: مطلع: خبیر ، ذکی، واقف، عالم، بصیر
. آگاهی: بصر، علم، فهم، شعور، عرفان، تنبیهک خبر، اعلان، اطلاع، تعقل، ذکاء، معرفة، اخبار
. آگاهاندن: اعلام، اخبار، اطلاع، اعلان
. آگاهاننده: مخبر، مطلع، مبنیء
. آلایش: اختلط، اختلاط، تلویث
. آلودگی: دنس، درن، الکدر، خلط، تلویث، مزج، فسق، جرم، و سخ
. آلوده: فاجر، فاسق، عاصی
. آماده کرد: أمد ، وطئت، وطیء، هیاء، استعد
. آماده سازی: أجهز، أزمع، عتید، أعد، محض، مهد، حضر، اعداد، استعداد، التهیوء
. آمد و شد: ذهاب، تکرار، کرر، مجییء، وصول، عودة، ایاب و ذهاب
. آمرزش: عفو، غفران، صفح، رحمة، غفر، مغفرة
. آموختن: تعلیم، الفهم، أدب، مؤدب ، مأنوس، معتاد، تدریب
. آموزگار: عالم، معلم، رب، مربی، مؤدب
. آمرزش: – آموختن
. آمیخته: خلط، جمع، یمزج، أملس، ماج، معاشرة، شائبة
. آمیزش: طوف، زوج، اللقاح، یلامس، ملامسة، امتزاج، مراودة، مجالسة ، مباشرة – آمیخته
. آوارگی: تفرق، تشرد، شارد، تائه غربة، بعید
. آواره کردن: تبعید، تشرید، نفی
. آوازه: الشهرة، سمعة، معروف
. آواز (صدا): تغرید، صوت، ضج، و عوعة، صراخ، نغمة، غناء، رجع
. آوخ: آه، واه
. آویخته، آویزان: علق، أعلق، تهدلت، منزل، مدلی، متشبث
. آهسته: خفض، مکث، مکیث، بط، تأن، تؤده ، رفق، سکینة، وقار ، حلم
. آهنگ: – آواز
. آهنگ (عزم و ارادة): قصد، عزم، الارادة، صولة
. آهن: حدید، السکة
. آهنگر: القین
. آینده: زمان، سیأتی زمان، غد، غدا، مقبل، قادم، الآتی
. آیندگان: الاعقاب، غابرین، الاخرین، آخرالزمان – آخرالزمان