جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توطئه ی قتل پیامبر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در حجة الوداع همان پنج نفر اصحاب صحیفه با نُه نفر دیگر نقشه ی قتل حضرت را در راه بازگشت از مکه به مدینه ریختند. نقشه چنین بود که در قله ی کوه «هرْشی» کمین کنند و همین که شترِ پیامبر صلی الله علیه و اله سربالایی کوه را پیمود و در سرازیری قرار گرفت سنگ های بزرگی را به طرف شتر رها کنند تا بِرَمَد و حضرت را بر زمین بزند، و آنان با استفاده از تاریکی شب حمله کنند و پیامبر صلی الله علیه و اله را به قتل برسانند. بعد هم متواری شوند و خود را داخل مردم نمایند تا شناخته نشوند.

خداوند تعالی پیامبرش را از این توطئه آگاه ساخت و وعده ی حفظ او را داد. همین که شتر پیامبر صلی الله علیه و اله به قله ی کوه رسید و به سمت پایین به راه افتاد، منافقین سنگ های بزرگ را از بالای پرتگاه به طرف شترِ حضرت رها کردند.

پیامبر صلی الله علیه و اله با یک اشاره به شتر فرمان توقف دادند، و این در حالی بود که حذیفه و عمار، یکی افسار شتر حضرت را در دست داشت و دیگری از پشت سر شتر را راهنمایی می کرد. با توقفِ شتر، سنگ ها رد شدند و حضرت سالم ماندند. منافقین با شمشیرهای کشیده به حضرت حمله کردند، ولی حذیفه و عمار مقابله کردند و با شمشیر به آنان حمله بردند و آنها را فراری دادند.

منافقین به پشت سنگ ها خزیدند تا خود را به قافله ملحق کنند؛ ولی با اشاره ی پیامبر صلی الله علیه و اله نوری تابید و برای لحظاتی فضا را روشن ساخت. حذیفه و عمار چهره های چهارده نفر را که پشت صخره ها پنهان شده بودند به چشم خود دیدند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان،

معاویه، عمروعاص، طلحه، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده بن جراح، ابوموسی اشعری، ابوهریره، مغیرة بن شعبه، معاذ بن جبل، سالم مولی ابی حذیفه.

پیامبر صلی الله علیه و اله مأمور بود با آنان درگیر نشود، چرا که در آن شرائط حساس فتنه ای بپا می شد و زحمات گذشته در معرض خطر قرار می گرفت، و بار دیگر منافقین به مقاصد خود دست می یافتند.