جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تظاهرات ننگین خوارج‏

زمان مطالعه: 3 دقیقه

واژه‏ی خوارج از واژه‏های متداولی است که در علم کلام و تاریخ زیاد به کار می‏رود. در فرهنگ عربی این واژه در مورد شورشیان بر حکومتها استعمال می‏شود و خوارج گروهی را می‏گویند که بر دولت وقت بشورند و آن را قانونی ندانند، ولی در اصطلاح علمای کلام و تاریخ، اقلیتی از سربازان علی -علیه‌السلام- را می‏نامند که به سبب پذیرفته شدن مسئله‏ی حکمیت ابوموسی و عمرو عاص حساب خود را از امام -علیه‌السلام- جدا کردند و شعار خود را جمله‏ی «إن الحکم إلا لله» قرار دادند و این شعار به طور ثابت در میان آنان باقی ماند و به جهت همین شعار آنان را در علم ملل و نحل «محکمه» می‏نامند.

امام -علیه‌السلام- پس از بستن پیمان تحکیم مصلحت دید که میدان صفین را ترک گوید و به کوفه باز گردد و در انتظار نتیجه‏ی داوری ابوموسی و عمرو عاص بنشیند. آن حضرت، به هنگام ورود به کوفه، با انشعاب ناجوانمردانه‏ای در سپاه خود مواجه شد. او و یاران جانبازش مشاهده کردند که سپاهیانی که تعداد آنان به دوازده هزار نفر

می‏رسید از ورود به کوفه خودداری کردند و به عنوان اعتراض به پذیرفتن حکمیت، به جای ورود به کوفه، روانه‏ی دهکده‏ای به نام «حروراء» شدند و برخی دیگر در اردوگاه «نخیله» سکنی گزیدند.

حکمیتی که خوارج آن را پیراهن عثمان کرده و به رخ امام -علیه‌السلام- می‏کشیدند، همان موضوعی بود که آنان خود در روز «بر نیزه کردن قرآنها» امام را برای تصویب آن تحت فشار قرار دادند و حتی او را تهدید به قتل کردند، ولی پس از اندکی، به سبب اعوجاج فکری و روحیه‏ی اشکالتراشی، از عقیده‏ی خود برگشتند و آن را مایه‏ی گناه و خلاف و بلکه شرک و خروج از دین دانستند و خود توبه کردند و از امام -علیه‌السلام- خواستند که او نیز به گناه خود اقرار و از آن توبه کند و پیش از اعلام نتیجه‏ی حکمیت مجدداً لشکرکشی کند و جنگ با معاویه را ادامه دهد.

امام علی -علیه‌السلام- مردی نبود که گرد گناه بگردد و کار نامشروعی را پذیرا شود و پیمانی را که بسته است نادیده بگیرد. امام -علیه‌السلام- به انشعاب آنان وقعی ننهاد و پس از ورود به کوفه زندگی عادی را آغاز کرد. ولی خوارج لجوج، برای رسیدن به مقاصد شوم خود، دست به کارهای مختلفی می‏زدند که بعضاً عبارتند بودند از:

1- انجام ملاقاتهای خصوصی با امام -علیه‌السلام- تا بتوانند او را به نقض پیمان وادار سازند.

2- سرپیچی از حضور در نماز جماعت.

3- سردادن شعارهای تند و زننده در مسجد بر ضد علی علیه‌السلام.

4- تکفیر علی علیه‌السلام و کلیه‏ی کسانی که پیمان صفین را محترم بشمارند.

5- ترور شخصیتها و ایجاد ناامنی در عراق.

6- قیام مسلحانه و رودر رویی با حکومت امام علیه‌السلام.

متقابلاً، کارهایی که امام -علیه‌السلام- برای خاموش کردن فتنه‏ی خوارج انجام داد در امور زیر خلاصه می‏شود:

1- روشن کردن موضع خود در صفین نسبت به مسئله‌ی حکمیت و اینکه او از

لحظه‏ی نخست با آن مخالفت کرد و جز جبر و فشار چیزی او را به امضای آن وادار نساخت.

2- پاسخگویی به همه‏ی ایرادها و اشکالات آنان در گفت و گوها و سخنرانیهای متین و استوار خود.

3- اعزام اشخاصی مانند ابن‏عباس برای هدایت و روشن کردن اذهان آنان.

4- دادن وعده و نوید به عموم آنان که اگر سکوت پیشه سازند، هر چند از نظر فکر و نظر تغییر نکنند، با دیگر مسلمانان تفاوتی نخواهند داشت. از این رو، سهم آنان را از بیت‌المال می‏پرداخت و مستمری آنان را قطع نکرد.

5- تعقیب خوارج جنایتکار که خون عبدالله خباب و همسر باردار او را ریخته بودند.

6- مقابله با قیام مسلحانه‏ی آنان و قطع ریشه‏ی فساد.

این عناوین محور مجموع بحثهای ما را در این بخش تشکیل می‏دهد. خوشبختانه تاریخ به طور دقیق وقت وقوع این جریانها را ضبط کرده است و ما بر اساس محاسبات طبیعی، همه‏ی جریانها را می‏آوریم.