جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

به یکى از پیشکاران دارائى

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

من پیشکارم را در رفتار نهانش به پرهیزکارى و ترس از خدا امر مى‏کنم، زیرا شاهدى جز او و ناظرى غیر از خودش در کارهائى که انجام مى‏دهد نیست، و نیز از او مى‏خواهم که در اجراى دستور خدا ثابت نماید کردارش در ظاهر با پندارش در باطن یکیست. هر آنکه برونش با درونش و رفتارش با گفتارش اختلاف نداشته باشد هر آینه داد امانت را داده، و عبادت را در بوته اخلاص نهاده. و همچنین به او امر مى‏کنم که مردم را سرزنش ننماید، و با ایشان از در ستیزگى در نیاید، و چون با سردى او را پذیرا شوند نه تنها ابروها را در هم نکند بلکه گره از روى جبین بگشاید. زیرا آنها برادران دینى ما هستند، و براى برگزارى حق بیاریمان برخاستند و پیمان وفادارى بستند. بارى، تو را

در این در آمد بهره‏اى معین و حقى نمودار است، گروهى از مستمندان و ناتوانان و تهیدستان هم در این درآمدها حقى دارند و با تو شریکند. و ما، البته حق تو را خواهیم پرداخت، پس تو هم حقوق آنان را بپرداز. اگر نپردازى بدانکه در روز رستاخیز از مردم دیگر بیشتر دشمن خواهى داشت. بدا به حال آنکه دادخواهش در پیشگاه خدا تهیدست و بیچاره و گدا و ورشکسته و بچه سر راهى باشد هر کس امانت را خوار و پیش پا افتاده بشمرد، و بى‏پروا در زمینه خیانت برچرد، و خویشتن را از آن دور نسازد، و آینه دینش را از گرد آن پاک نکند و نپردازد، بى‏گمان در دنیا رسوا و شرمسار شود، و در آخرت با خوارى و ننگ به دوزخ رود. بزرگترین خیانتها همانا خیانت به کشور و همکیشان است، و زشتترین دغلکاریها دغل در کار پیشوایان است، و السّلام.