اما بعد، تو دین خود را پیرو دنیاى آدمى قرار دادى که گمراهیش آشکار است، و پردهدرى و هرزگیش نمودار است. آبروى بزرگان از نشست و برخاست با او مىرود، و شکیبائى بردباران در آمیزش با وى کم مىشود. آرى، تو در پى او رفتى، و پس ماندهاش را به دهان گرفتى. مانند سگى که همه جا به دنبال شیر بشتابد، و چشمانش به امید چنگال آن باشد تا اگر چیزى از شکارى که کرده است بیفتد بىدرنگ دریابد. بارى، با این روش دنیا و آخرتت را از دست دادى، و خویشتن را مورد خشم و نفرت خدا و پیمبر و ولى او نهادى. و اگر از حق پیروى مىکردى، هر آینه آنچه مىخواستى گیر مىآوردى. و بدانکه چون دستم به تو و به پسر ابو سفیان برسد سزاى تبهکاریهایتان را مىدهم، و چنانچه نتوانستم به شما دسترسى یابم، و هر دوتان پس از من در دنیا بمانید مطمئن باشید که شر بزرگى در پیش خواهید داشت، و خدا کیفر یکایکتان را در برابرتان خواهد گذاشت(1)، و السلام.
1) عبد العزیز سیّد الاهل در حاشیهاى که بر این نامه نوشته این عبارت را آورده است: (که بمراتب از کیفر على بیشتر و سختتر است).