جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

به عبد اللّه بن عبّاس (1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

پس از آنکه عمروعاص از سوى معاویه بن ابى‏سفیان با سپاهى گران به مصر رفت محمد بن ابى‏بکر والى امیرالمومنین على علیه‏السلام در این اقلیم با او به جنگ پرداخت ولى در برابر نیرنگ عمرو و بى‏وفائى مردم مصر نتوانست پایدارى کند و شکست خورد و بقتل رسید. (658 میلادى). چون امام از کشتن او آگاهى یافت بسیار افسرده و غمگین شد و نامه زیر را به عبدالله بن عباس فرماندار خود در بصره و توابع آن نوشت:

اما بعد، مصر بدست عمرو عاص و یاران دیگر معاویه فتح شد، و محمد بن ابى بکر- خدا بیامرزدش- به شهادت رسید. ما مزد و پاداشش را از پیشگاه خدا خواستاریم، زیرا او براى ما فرزندى مهربان و وفادار، و فرماندارى رنجبر و خدمت‏گزار، و شمشیرى برنده، و ستونى استوار و ارزنده بود. من همیشه مردم را به اطاعت و پیروى از او تشویق مى‏کردم، و پیش از این واقعه آنها را همیشه به یارى و کمکش در مى‏آوردم، و آشکارا و نهان به زیر پرچمش فرا مى‏خواندم، و کسانى را که با او ستیزگى مى‏ورزیدند گوشمالى داده سر جاى خودشان مى‏نشاندم.

بارى، برخى از آنان با اکراه و بى‏میلى به سویش مى‏آمدند، و گروهى به دروغ دم از هواداریش مى‏زدند، و دسته‏اى هم با گوشه‏گیرى از هر- گونه مسئولیت دینى و دنیائى آزاد مى‏شدند. از خدا مى‏خواهم مرا بزودى از ایشان نجات بدهد، و یا حدى بر گستاخیها و سرکشیهایشان بنهد. به خدا سوگند اگر هنگام روبرو شدن با دشمنان طمع به شهادت نداشتم، و دل را در گرو مرگ نمى‏گذاشتم، هر آینه مى‏کوشیدم که حتى یک روز با ایشان به گفت و شنود ننشینم، و رویشان را هم هرگز نبینم.