همدان قبیلهاى است در یمن که سرزمین آن مرکز فرهنگ عالى عرب بود و در شمال صنعاء و مغرب مارب و نجران و جنوب صحراه و مشرق ساحل ابوالعریش قرار داشت. همدانیها پیش از اسلام مشرک بودند و بتهائى مانند یغوث و یعوق را مىپرستیدند. على علیهالسلام در سال 631 م به آنجا لشکر کشید و همدانیها را به دین حنیف اسلام درآورد. و از آن پس حارث جزو دوستان و سر سپردگان امام شد.
اى حارث همیشه پابند قرآن باش و از آن پند و اندرز بگیر، حلالش را حلال بدان و حرامش را حرام بپذیر. و سخنانى را که در باره پیشینیان آورده است باور کن، و آنچه را در دنیا بجاى مانده است با گذشتههاى آن یکى بدان، زیرا اینش به آنش مىماند و آخرش با اولش یکسان است، و همه آنها ناپایدار و گذران است. زنهار جز براى حق و اثبات حقیقت به خدا سوگند مخور و آن را بر زبان نیار، و پیوسته نام او را بزرگ و ارجمند بشمار. در باره مرگ و اوضاع پس از مرگ بسیار گفتگو کن، و تا توشه آخرت را فراهم نساختهاى و به شرایط رفتن نپرداختهاى آرزوى آن را ننموده خویشتن را به مخاطره مفکن. چیزى را که به خود نمىپسندى براى مسلمانان دیگر مپسند. از کارى که در پنهانى انجام پذیرد سپس آشکارا مورد شرمسارى و سرزنش قرار بگیرد دورى بجوى، و راهى را که اگر از تو بپرسند چرا در پیش گرفتى و نتوانى پاسخ درستى بدهى و یا پوزشى از آنان بطلبى هرگز مپوى. هیچگاه ناموس خود را آماج تیر زبان این و آن قرار مده، و هر چیزى را که مىشنوى بر زبان میاور و در دسترس مردم منه. چه، ممکن است دروغ از آب در آید، و آنچه را به تو مىگویند فورا رد نکن، که آن وقت نادانیت بروز مىنماید. خشمت را در اوج توانائى که هستى فرو بنشان،
و لگام توسن تندى را بکش و هماى بردبارى را برهان. هنگامى که بر حریفت چیره شدى او را ببخش تا عاقبت به خیر باشى، و هر نعمتى را که خدا به تو ارزانى مىدارد درست بکار ببر و بکوش بیهوده آن را اینجا و آنجا نریزى و نپاشى. بایستى که اثر آنچه خدا بر تو ارزانى داشته است در وجودت نمودار گردد، و زبانت پیوسته در ستایش و سپاسگزارى خداى بخشنده و مهربان اصرار ورزد. و بدانکه برترین مؤمنان آنست که بیش از دیگران از جان و مال و بستگانش در راه خدا بذل و بخشش نماید، چون تو هر کار خیرى را که از پیش بفرستى توشه آخرتت خواهد بود، و هر چه از مال دنیا بجاى بگذارى دیگرى را توانگر خواهد نمود. از معاشرت با آنکه پندارش سست و رفتارش ناپسند است پرهیز کن، زیرا هر کس را به دوست و همنشینش مىسنجند. و ساکن شهرهاى بزرگ بشو، چه جاى گرد آمدن مسلمانان بیشترى است. ضمنا از غفلتکدهها و پریشانخانهها و محلهائى که یاران و فرمانبرداران خدا در آنها کمتر آمد و رفت مىکنند بپرهیز، و رأى و اندیشهات را در باره چیزى که بدان توجه دارى بکار ببر. زنهار سرگذرها و بازارها منشین، چون سرگذرها و بازارها بعلت این که انواع خوشیها و لذتها را در بر دارد نظرها را جلب مىنماید، از این رو جاى شیطان و مرکز فتنه و فریب است. زیر دستان را بنواز، که نوازش کردن آنان راهى براى سپاسگزارى از لطف و مرحمت خداست. در روز جمعه تا نماز نگزاردهاى به سفر مرو، مگر آنکه این سفر با معذوریت دمساز و یا در راه خدا باشد. در همه کارهایت از خدا اطاعت کن، اطاعت خدا از هر چیز واجبتر است. در پرستش و بندگى خویشتن را بفریب، و با دلت به مدارا بپرداز، و آن را آزرده ننموده از خوشى و شادمانى بهرهمندش ساز. اما فریضههایى را که پایت نوشته شده است ناگزیر باید برابر چشمت بنهى، و هر کدام را به جا و موقع خودش انجام بدهى. مبادا در آن دم که مرگ بسراغت مىآید از خدا گریزان بوده و به دنیا روى آورده باشى. از همنشینى با ناپاک و تبهکار بپرهیز، زیرا آدم بد بىگمان بدى در بر دارد، و دیر یا زود تو را هم در راه بدى مىگذارد.
خدا را بزرگ بشمار، و دوستان خدا را دوست بدار. و از خشم حذر کن، که خشم از صفات اهریمن است، و السلام.