از هم گسیختگى رشته پیوندتان را با من و پراکنده شدنتان را از پیرامونم و دشمنى و ستیزگیتان را با دست نشاندگانم که انکار نمىکنید، و زیر این بدرفتاریها و دغلبازیهائى که به کار بردید نمىزنید. با همه اینها جنایتکاران شما را مورد عفو قرار دادم، و شمشیر
را از گردن آنان که به ما پشت نمودند دور ساختم و در غلاف نهادم. کسانى را که به ما روى آوردند پذیرفتم، و با آنان با گرمى و نرمى سخن گفتم. ولى بعد از این اگر کوچکترین حرکت ناشایسته و یا اندیشه ناروائى از یکایکتان ببینم و یا این که بشنوم به ستیزگى و مخالفتم برخاستهاید دیگر انتظار هیچگونه اغماض و گذشتى از من نداشته باشید. هان بنگرید چسان اسبهایم را نزدیک آوردهام، و ساز و برگها را بار شتران کردهام(1) چنانچه وادارم سازید که به سویتان رهسپار شوم، هر آینه کارى بر سرتان بیاورم که نبرد جمل پیش آن به هیچ نیاید، و چون اندک خورشى ما سیده در ته دیگ نماید. البتّه در میان شما کسانى را مىشناسم که در طاعت و فضل و کمال کمتر مانند دارند، و در پند و اندرز دادن به کجروان دمى فرو نمىگذارند. به بىگناه تهمت ناروا نمىزنند، و عهد و پیمان آن را که به او خوبى کند نمىشکنند.
1) منظور این است که آماده جنگ هستم.