جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بخش دوم (3)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

إِنِ اسْتَغْنَى‏ بَطِرَ وَفُتِنَ، وَإِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَوَهَنَ؛ یُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ، وَیُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ؛ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِیَةَ، وَسَوَّفَ التَّوْبَةَ، وَإِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ. یَصِفُ الْعِبْرَةَ وَلَا یَعْتَبِرُ، وَیُبَالِغُ فِی الْمَوْعِظَةِ وَلَا یَتَّعِظُ؛ فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ، وَمِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ، یُنَافِسُ فِیمَا یَفْنَى‏، وَیُسَامِحُ فِیمَا یَبْقَى‏، یَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً، وَالْغُرْمَ مَغْنَماً، یَخْشَى الْمَوْتَ وَلَا یُبَادِرُ الْفَوْتَ؛ یَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِیَةِ غَیْرِهِ مَا یَسْتَقِلُّ أَکْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ، وَیَسْتَکْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا یَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَیْرِهِ، فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ، وَلِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ؛ اللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِیَاءِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الذِّکْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ، یَحْکُمُ عَلَى‏ غَیْرِهِ لِنَفْسِهِ، وَلَا یَحْکُمُ عَلَیْهَا لِغَیْرِهِ، وَیُرْشِدُ غَیْرَهُ وَیُغْوِی نَفْسَهُ. فَهُوَ یُطَاعُ وَیَعْصِی، وَیَسْتَوْفِی وَلَا یُوفِی، وَیَخْشَى الْخَلْقَ فِی غَیْرِ رَبِّهِ، وَلَا یَخْشَى‏ رَبَّهُ فِی خَلْقِهِ.

ترجمه‏

(سپس امام علیه السلام فرمود: از کسانى مباش که) به هنگام بى‏نیازى مغرور و فریفته دنیا مى‏شود و به هنگام فقر مأیوس و سست مى‏گردد. به هنگام عمل کوتاهى مى‏کند و به هنگام درخواست و سؤال اصرار مى‏ورزد. هرگاه شهوتى برایش حاصل شود گناه را جلو مى‏اندازد و توبه را به تأخیر و اگر محنت و شدتى به او برسد (بر اثر نداشتن صبر و شکیبایى) از دستورات دین به کلى دور مى‏شود.عبرت آموختن را مى‏ستاید (و به دیگران آموزش مى‏دهد) ولى خود عبرت نمى‏گیرد و موعظه بسیار مى‏کند اما خود موعظه و اندرز نمى‏پذیرد. در گفتار به‏

خود مى‏نازد و در عمل بسیار کوتاهى مى‏کند. براى دنیاى فانى تلاش و کوشش فراوان دارد؛ ولى براى آخرت باقى مسامحه‏کار است. غنیمت را غرامت و غرامت را غنیمت مى‏شمرد. از مرگ مى‏ترسد؛ ولى فرصت‏ها را از دست مى‏دهد. معصیت‏هاى کوچک را از دیگران بزرگ مى‏شمارد در حالى که بزرگ‏تر از آن را از خود ناچیز مى‏بیند، آنچه را از طاعات دیگران کوچک مى‏شمرد از خودش بزرگ و بسیار مى‏پندارد. (مرتباً) به (کارهاى) مردم خُرده مى‏گیرد؛ اما از کارهاى خود با مسامحه و مجامله مى‏گذرد لهو و لعب با ثروتمندان نزد او از ذکر خدا با فقیران محبوب‏تر است. همواره به نفع خود و به زیان دیگران حکم مى‏کند؛ اما هرگز حق را به دیگران نمى‏دهد. دیگران را هدایت مى‏کند و خود را گمراه مى‏سازد و در نتیجه مردم از آنها اطاعت مى‏کند اما خود معصیت خدا مى‏کند. حق خود را به طور کامل مى‏گیرد ولى حقوق دیگران را نمى‏پردازد. از خلق خدا از آنچه معصیت خدا نیست مى‏ترسد ولى خود از خدا (در مورد ستم کردن) درباره مخلوقش پروا ندارد.

مرحوم سید رضى (در پایان این گفتار حکیمانه) مى‏فرماید: «اگر در این کتاب جز این کلام نبود براى موعظه سودمند و حکمت رسا و بینایى بینندگان و عبرت ناظرانِ اندیشمند، کافى بود»؛(قالَ الرَّضِیُ وَلَوْ لَمْ یَکُنْ فی هذَا الْکِتابِ إلّاهذَا الْکَلامُ لَکَفى‏ بِهِ مَوْعِظَةً ناجِعَةً وَحِکْمَةً بالِغَةً وَبَصیرَةً لِمُبْصِرٍ وَعِبْرَةً لِناظِرٍ مُفَکِّرٍ).