جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ای دست خدا

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

کارو شاعر مسیحی معاصر می‏گوید:

سلام بر تو ای پرچم دار حقانیت انکار ناپذیر حق، ای یکپارچه‏ترین مردان قرون دیرین….. ای دست خدا….. دست آسمان….. دست زمین…..

سلام بر تو ای امیرالمؤمنین….. ای انسان فناناپذیر، انسان جاودانی، تو ای علی ای مرد تکرار ناپذیر تاریخ….. تو شمشیر برهنه بر دست در وحشی‏ترین ادوار تاریخ زندگی، به خاطر نجات بشر از چنگ ظلمت، به خاطر رهائی بندگان گمنام و بیگناه خدا از سیه چال زندگی، متین و مطمئن و سرافراز سینه بازت را پناهگاه قلب محبت پرور نغمه پردازت را طپش به طپش به پای حقیقت ریختی.

شبها خودت را بخاطر راحت خواب درماندگان با بیداری‏های پایان ناپذیر به هم آمیختی… صمیمانه استدعا می‏کنم، ای شاه مردان، پذیرا باش.

درود بی‏پایان یکی از بندگان مسیح را که در مقابل عظمت روح تو زانو به زمین زده است. من به همان مسیح که می‏پرستم سوگند،

مطمئنم که اگر مسیح زنده بود با کمال صمیمیت همراه من بر شرافت یکپارچه تو، به عدم نیازت به فکر آفریننده و سپهر پروازت درود می‏فرستاد.

همه با شور و نوا ذکر علی میگوئیم

راه عشقیست که با دیده تر می‏پوئیم‏

حیف نبود که نجوئیم بدل جای ورا

یا نپوئیم زنو منزل و مأوای ورا

این همه شور و نوا کز تو به پا می‏بینم

هر چه بینم همه در کار خدا می‏بینم‏

در دلم مهر تو و در نظرم روی تو هست

هر کجا سر برهت می‏سپرم کوی تو هست‏

نام تو ورد زبانم همه جا در شب و روز

غم تو هر چه بود دل برهش در تب سوز

هر که شد عاشق دیدار رخ دلبر خویش

بلکه از جان گذرد یا گذرد از سر خویش‏