هر صاحب قدرت و سلطهای بود این بی ادبان جسور را، که رئیس کشور را مشرک و کافر میخواندند، ادب میکرد، ولی امام -علیهالسلام- بر خلاف روش اغلب سلطهگران، با کمال سماحت و سعهی صدر، با آنان روبرو میشد.
روزی امام -علیهالسلام- بر کرسی خطابه قرار گرفته بود و مردم را پند میداد. ناگهان یک نفر از خوارج از گوشهی مسجد فریاد زد: «لا حکم إلا لله». وقتی شعار او تمام شد فرد دیگری برخاست و همان شعار را تکرار کرد و بعد گروهی برخاستند و همان شعار را سردادند.
امام -علیهالسلام- در پاسخ به آنان فرمود: سخنی است به ظاهر حق، اما آنان باطلی را دنبال میکنند. سپس فرمود: «أما إن لکم عندنا ثلاثاً فاصبحتمونا» یعنی: تا وقتی که با ما هستید از سه حق برخوردارید (و جسارتها و بیادبیهای شما مانع از آن نیست که شما را از این حقوق محروم سازیم).
1- «لا نمنعکم مساجد الله أن تذکروا فیها اسمه»: از ورود شما به مساجد خدا جلوگیری نمیکنیم تا در آنجا نماز بگزارید.
2- «لا نمنعکم من الفیء ما دامت أیدیکم مع أیدینا»: شما را از بیتالمال محروم نمیکنیم مادامی که در مصاحبت ما هستید (و به دشمن نپیوستهاید).
3- «لا نقاتلکم حتی تبدؤونا»: تا آغاز به جنگ نکردهاید با شما نبرد نمیکنیم.(1)
روزی دیگر امام -علیهالسلام- در مسجد مشغول سخنرانی بود که یک نفر از خوارج شعار داد و توجه مردم را به خود جلب کرد.
امام -علیهالسلام- فرمود: «الله اکبر، کلمة حق یراد بها الباطل». یعنی سخنی حق است ولی از آن معنی غیر حق قصد شده است. سپس افزود: اگر سکوت کنند با آنان همچون دیگران معامله میکنیم و اگر سخن بگویند پاسخ میگوئیم و اگر شورش کنند با ایشان میجنگیم.
آن گاه یک نفر دیگر از خوارج به نام یزید بن عاصم محاربی برخاست و پس از حمد و ثنای خدا گفت: به خدا پناه میبرم از پذیرش ذلت در آیین خدا. یک چنین کاری خدعه در امر خدا و ذلتی است که صاحب آن را به خشم الهی دچار میسازد. علی، ما را به قتل میترسانی؟
… امام -علیهالسلام- در پاسخ او سکوت کرد و در انتظار حوادث آینده نشست.(1)
1) تاریخ طبری، ج 4، ص 53.